دعای ابطال طلسم دفینه , رسانه توسل ( جهت مشاوره دفینه و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعای ابطال طلسم دفینه : مانند تریپیتاکای چینی، هم آثار ماهایانیستی و هم هینایانیستی را به رسمیت می شناسد، اما ظاهراً اولی را ترجیح می دهد و به طور جمعی به آنها سبک بودیساتوا-پیتاکا می دهد.
توسل : به نظر می رسد دسته بندی جدیدی توسط بوداواتاساکا-سوترا شکل گرفته است که سوتراهای مربوط به بهشت آمیتابا با آن مرتبط است.سپس مرتبط با آثاری است که ممکن است با بخش قانون چین مطابقت داشته باشد.[۱۶۰] نویسنده می افزاید که «صدها هزار سوترای مشابه طبقه بندی شده در گروه ها و دسته ها وجود دارد». وی از و بدون جزئیات بیشتر نام می برد.
دعای ابطال طلسم دفینه
این کتاب حدود پنجاه سوترا را با نام برمی شمارد که با پراجنا-پارامیتا، نیلوفر آبی و دیگر متون معروف شروع می شود. سپس فهرستی از آثار با عناوینی که به سامادی ختم میشوند و به دنبال آن آثار دیگری به نام یا پرسشها آمده است.
دعای ابطال طلسم دفینه : در حالی که در توصیف نسخه های هینایانیستی این دو پیتاکا جزئیات زیادی ارائه می دهد. اهمیت این فهرست در این واقعیت نهفته است که هندی است تا تاریخ آن، زیرا کهن ترین فهرست تریپیتاکا چینی که در حدود [۱۶۱] ۵۱۰ گردآوری شده است، شاید قدیمی تر و مطمئناً [۶۲] گسترده تر باشد. در فصلهای قبل برخی از ویژگیهای ماهایانیسم را برشمردهام، مانند پرستش بودیساتوا که منجر به اسطورهشناسی میشود.
دفینه
دفینه : اثر دوم توسط ترجمه شد و بنابراین احتمالاً قبل از سال ۶۰۰ پس از میلاد نوشته شده است.[۱۵۸] در غیر این صورت هیچ مدرک خارجی برای تعیین تاریخ آن وجود ندارد. این نشان می دهد که ناندیمیترا در بستر مرگ مراحلی را که بودا برای محافظت از قانون واقعی برداشته است و اینکه این قانون در چه آثاری باید یافت شود را توضیح می دهد.
دعای ابطال طلسم دفینه : خداییشدن بوداها، متضمن الهیاتی به پیچیدگی عقاید مسیحی، ترکیب متافیزیک با دین، و ظهور متون مقدس جدید. تقدیس تمام این نوآوری ها. من اکنون کار دشوارتر ترتیب دادن این پدیده ها را در نوعی موقعیت زمانی بیان می کنم. ادبیات چینی پرحجم در مورد بودیسم کمک ارزشمندی می کند، زیرا چینی ها، بر خلاف هندوها، تمایل طبیعی به نوشتن روایات ساده برای ثبت حقایق و تاریخ دارند.
اما آنها بیش از آنکه مورخ باشند، خاطرات نویس و وقایع نگار هستند. زائران چینی به هند گزارش خوبی از سفر و تجربیات خود ارائه می دهند، اما آنها تصور کمی از تحقیق و ترتیب وقایع گذشته دارند و صرفاً سنت های مرتبط با مکان هایی را که بازدید کرده اند بازگو می کنند. با وجود این اظهارات آنها ارزش تاریخی قابل توجهی دارد و در کل با داده های ادبی و باستان شناسی ارائه شده توسط هند هماهنگ است.
دعای ابطال طلسم دفینه : لاما تاراناتا تبتی که تاریخ بودیسم هندی خود را در سال ۱۶۰۸ تکمیل کرد، مرجعی کمتر رضایت بخش است. او شایستگی توجه و شک و احتیاط را دارد. آثار او مجموعهای است، اما در این زمینه نباید مورد تحقیر قرار گیرد، زیرا ابطال سحر جادو طلسم ترجمههای تبتی از آثار سانسکریت منبع غنی اطلاعاتی درباره تاریخ ماهایانا است. متأسفانه تعداد کمی از این آثار دیدگاه تاریخی دارند و روش خود تاراناتا به اندازه مطالب او غیرانتقادی است.
سردرگمی شدید در مورد گاهشماری و حتی در مورد نام ها حاکم است، [۱۶۴] به طوری که [۶۴] این اثر به عنوان راههای ابطال طلسم و جادو یک حساب متصل تقریباً بی فایده است، اگرچه حاوی جزئیات جالب بسیاری است. دو دوره برای توسعه بودیسم هندی بعدی اهمیت ویژه ای دارند، دوره کانیشکا و دوره واسوباندو و برادرش آسانگا. خواننده ممکن است.
دعای ابطال طلسم دفینه : از من انتظار داشته باشد که در مورد تاریخ الحاق کانیشکا به تفصیل بحث کنم، اما من این شرایط ابطال طلسم کار را پیشنهاد نمی کنم زیرا ممکن است امیدوار باشد که در چند سال آینده تحقیقات باستان شناسی در هند یا آسیای مرکزی، گاهشماری کوشانی ها را اصلاح کند و در عین حال بحث در مورد احتمالات اتلاف وقت است یا به هر حال فقط در مقالات خاص می توان سودآوری انجام داد.
در حال حاضر اکثریت محققین به سلطنت وی در حدود سال ۷۸ بعد از میلاد میپردازند و برخی دیگر آن را به سال ۵۸ ق. و پادشاهان کوشانی را به ترتیب دیگری ترتیب دهند، [۱۶۵] در حالی که دیگران [۱۶۶] فکر می کنند که او تا زمانی که قرن دوم به خوبی پیشرفت دعا ابطال طلسم نکرده بود، به سلطنت نرسید. شواهد هنر، به ویژه سکه شناسی، نشان می دهد که کانیشکا در اواخر سلسله خود به جای اوایل سلطنت سلطنت می کرد.
دعای ابطال طلسم دفینه : اما استفاده از زبان یونانی بر روی سکه های او و ارتباط سنتی او با آغاز ماهایانا استدلال هایی ابطال طلسم دفینه علیه تاریخ بسیار متأخر است. . اگر تاریخ ۷۸ پس از میلاد پذیرفته شود، تبدیل یوه چیه به بودیسم و انتشار آن در آسیای مرکزی نمی تواند کار کانیشکا باشد، زیرا بودیسم در زمان مسیحیت از راه زمینی به چین رسید.[۱۶۷] با این حال هیچ دلیلی وجود ندارد که فرض کنیم آنها کار او بوده اند.
کانیشکا، مانند کنستانتین، احتمالاً طرفدار یک آرمان پیروز بود، و بودیسم ممکن است چند قرن قبل از زمان او به تدریج راه خود را در میان کوشانی ها و همسایگان آنها باز کند. در هر صورت، هر چقدر هم که سلطنت او [۶۵] برای کلیسای بودایی مهم بوده باشد، فکر نمیکنم که تاریخ ماهایانا را باید به تاریخ او وابسته کرد. ترجمههای چینی، با شواهد دیگر، نشان میدهد.
دعای ابطال طلسم دفینه : که جنبش ماهایانیستی تقریباً از زمان عصر ما آغاز شده است. اگر ثابت شود که کانیشکا به میزان قابل توجهی دیرتر زندگی کرده است، نباید استدلال کنیم که ماهایانیسم متأخرتر از آن چیزی است که تصور می شد، بلکه باید بگوییم که رابطه او با آن اشتباه درک شده است.[۱۶۸] تاریخ واسوباندو نیز بسیار مورد بحث قرار گرفته است و محققان عموماً او را در قرن چهارم یا پنجم قرار دادهاند.
اما به نظر میرسد پری[۱۶۹] ثابت کرده است که او بین سالهای ۲۸۰ تا ۳۶۰ پس از میلاد میزیسته است و من این دیدگاه را اتخاذ خواهم کرد. این گاهشماری یک محیط معقول برای توسعه بودیسم ایجاد میکند. اگر کانیشکا از حدود سال ۷۸ تا ۱۲۳ بعد از میلاد سلطنت کرد، هیچ مشکلی وجود ندارد که فرض کنیم آشواغوشا در سلطنت او شکوفا شده و ناگارجونا از او پیروی کرده است.
دیدگاهتان را بنویسید