
طلسم ابطال السحر المرشوش , رسانه توسل ( جهت مشاوره المرشوش و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , طلسم ابطال السحر المرشوش : او مانند پولس که به فعالیت های خود اجازه داد، چهار صومعه یا صومعه را در سرینگری، پوری، دواراکا و بدرینات در هیمالیا تأسیس کرد. در نزدیکی دومی قبل از اینکه پیرمرد شود درگذشت.
توسل : گفته می شود که او در بستر مرگ برای رفتن به زیارت و رفت و آمد به معابد استغفار کرد، زیرا به نظر می رسید با این کار فراموش کرده بود که خدا همه جا هست. واضح است.
طلسم ابطال السحر المرشوش
که کار او هم به عنوان نویسنده و هم به عنوان سازمان دهنده قابل توجه و ماندگار بود و بیشتر کار او در خارج از سرزمین های دراویدی سپری شد. بزرگترین دستاورد او نمایش ودانتا بود که من در جاهای دیگر به آن پرداختم. او استدلال های خود را بدون قید و شرط بر متون ودایی استوار کرد و هدفش صرفاً محافظه کارانه بود، اما این متون و حتی تفاسیر باستانی مبهم و ناسازگار هستند.
طلسم ابطال السحر المرشوش : و به نبوغ او محفوظ بود که از آنها نظامی ایجاد کند که از نظر قوام، دقت و ژرفا. مقام اول در فلسفه هند کار او، همانطور که خود او تصور می کرد، شامل هماهنگ کردن اوپانیشادها نبود. در این بخش تفسیر، او مانند سایر مفسران ارتدکس غیرانتقادی است، اما عمیقترین اندیشههای ادبیات قدیم را در نظر گرفت و با شجاعت آن را بنای بزرگ گمانهزنی ساخت. از زمان او، ودانتا به عنوان فلسفه اصلی هند تلقی می شد.
المرشوش
المرشوش : او شاگرد گوویندا بود که خود شاگرد گاوداپادا بود و این ارتباط مهم خواهد بود اگر مطمئن باشیم که این گاوداپادا نویسنده رساله متریک در فلسفه به نام او بوده است. او سرودهای محبوب و همچنین تفسیرهایی بر اوپانیشادها، ودانتا سوتراها و باگاواد-گیتا نوشت و بدین ترتیب ادبیات ودایی و پس از ودایی را به رسمیت شناخت: او مدتی در ناربودا و در بنارس اقامت گزید و در طول سفرهایی که در آن انجام شد.
طلسم ابطال السحر المرشوش : جایگاهی که به نظر نمی رسد قبلاً آن را داشته باشد – و تفسیر او از آن، اگرچه اغلب مورد مناقشه قرار می گیرد و با مذهب عامه سازگار نیست، هنوز هم برای برخی از آنها احترام می گذارد. میزان تبعیت بیشتر هندوهای ابطال طلسمات تحصیلکرده در دین عملی، او به وضوح احساس میکرد، همانطور که هر اصلاحطلبان هندی هنوز باید احساس کند، فقدان انضباط و معیار مشترک را احساس میکرد.
گرچه بودایی زمان او دیگر نیازهای هند را برآورده نمی کرد، او می دید که قوت آن در اخلاقیات، آزادی نسبی آن از ابطال طلسم و دعا خرافات و سازمان کلیسایی آن است. بر این اساس او فرقههای زیادهروی را محکوم کرد[۵۱۵] و اعمالی مانند برندسازی را ممنوع کرد. او همچنین دستور مرتاضان را تأسیس کرد.[۵۱۶] او در انجام این کار نه تنها در تلاش بود تا مزایای انضباطی کلیسای بودایی را برای هندوئیسم به دست آورد.
طلسم ابطال السحر المرشوش : بلکه از این قاعده نیز عبور کرد که برهمن را تجویز می کرد که ابتدا باید خانه دار ابطال هر طلسم باشد و تنها در اواخر عمر خود را کاملاً وقف دین کند. این قاعده برای برهمن ها در تضمین تداوم و احترام طبقه خود خدمت خوبی کرد، اما علاقه مندان را به عقاید دیگر سوق داد. به نظر نمی رسد که هیچ فرقه ای بتواند به طور قابل قبولی ادعا کند که شاکارا به عنوان مؤسس یا پیرو آن است.
دین واقعی او ودانتیسم بود و این دین اگرچه با پرستش فرقه ای ناسازگار نیست، اما مستعد بی طرفی است. افسانه می گوید که وقتی به بستر مرگ مادرش احضار شد، اولین بار در مورد فلسفه ودانتا با مادرش صحبت کرد. اما او از او خواست تا او را تسلی دهد طلسم ابطال السحر الاسود که او می تواند درک کند. پس او برای شیوا سرود خواند، اما هنگامی که خدمتگزاران آن خدا ظاهر شدند، او ترسید.
طلسم ابطال السحر المرشوش : سپس شاکارا برای ویشنو سرود خواند و هنگامی که فرستادگان مهربانتر او بر بالین او آمدند، پسرش را برکت داد و به آنها اجازه داد تا روح او را از دست بدهند. این داستان حاکی از آن است که او آماده بود تا هر گونه عبادت ابطال طلسم زبان بند معتبر را با کمی تعصب نسبت به ویشنویسم تأیید کند.[۵۱۷] در حال حاضر اسمارتاها که خود را پیروان او می دانند، به پرستش شیوا ترجیح می دهند.
اما اساس ایمان آنها شیوائیسم نیست، بلکه به رسمیت شناختن [۲۱۰] مجموعه عظیمی از سنت های هندی معروف به است. و این، در کنار ودانتیسم، جوهره تعالیم شاکارا بود: او می خواست سنت را به عنوان یک کل منسجم، مبتنی بر ودای ابدی، اما شامل ستریتی معتبر که در پرتو ودا تفسیر شود، بداند، و بنابراین امیدوار بود که اسراف را اصلاح کند.
طلسم ابطال السحر المرشوش : و نماهای جزئی و منتهی به آن ارتفاعات که از آنجا دیده می شود که همه یکی است، «بدون تفاوت». نتایج زحمات شاکارا ممکن است هنوز در سازماندهی هندوئیسم جنوبی که کاملتر از شمال است دیده شود. حتی گفته میشود که رئیس صومعه سرینگری در میسور بر اسمارتا برهمانها قدرتی مشابه قدرت پاپ دارد.[۵۱۸] این احتمالاً اغراق آمیز است.
اما تصمیم او به عنوان حل و فصل اختلافات طبقاتی پذیرفته می شود، و حتی امروزه یکی از مهم ترین نهادهای مذهبی در هند است. راهبایی که به جاگادگورو معروف است، رئیس برهمان های اسمارتا است. گفته میشود که ساکن کنونی سی و سومین نفر متوالی از شاکارا است و در میان پیشینیانش سایاناکاریا، مفسر مشهور ودایی که در قرن چهاردهم میزیسته است، به شمار میرود.
طلسم ابطال السحر المرشوش : رونق مستمر این تأسیس و دیگر شرکتهای مذهبی در کشور دراویدی، در حالی که محمدیان تمام صومعههای هندو یا بودایی را در شمال ویران کردند، یکی از دلایل تفاوتهای معین در هندوئیسم شمالی و جنوبی است. به عنوان مثال در شمال هند، هر برهمنی، هر چه که باشد، مجاز به انجام مراسم مذهبی است، در حالی که در دکن و جنوب هند، برهمن ها به لاوکیکا یا سکولار و بهیکشو یا مذهبی تقسیم می شوند.
دومی صاحب خانه هستند، این نام معنای رهبانی خود را از دست داده است، اما آنها حق انحصاری انجام امور و ایفای نقش به عنوان گورو را دارند و بنابراین یک روحانی متاهل تشکیل می دهند. [۲۱۱] این احتمال وجود دارد که تأثیر شاکارا جنبهی خالصانه داشته باشد که تا حدی علت انحطاط هنر بعدی هند است. تعالیم عالی او عقیده ای روحانی را تلقین می کرد.
طلسم ابطال السحر المرشوش : که نیازی به زیارتگاه نداشت، در حالی که برای کسانی که نیاز به مناسک داشتند، او آیین قدیمی برهمنی را به جای آیین معابد مدرن توصیه می کرد. نتیجه این امر شاید این بود که تقوا و علم آموزی از هنر منحرف شد، به طوری که معماری و مجسمه سازی با بهترین هوش دینی ارتباط نداشتند.
دیدگاهتان را بنویسید