
ابطال طلسم زبان بند , رسانه توسل ( جهت مشاوره بند و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , ابطال طلسم زبان بند : با این حال، ویژگیهای بسیاری را ارائه میکند و یا نسخهای مستقل است یا تقریبی نادرست از یک داستان محبوب که دور از خانهاش سرگردان بوده است.
توسل : سنت جین همچنین نشان میدهد که این داستانها محبوب بوده و به اشکال مختلف ساخته شدهاند، زیرا جینها سیستم پیچیدهای از پدرسالاران باستانی دارند که شامل واسودواها و بالادواها میشود.
ابطال طلسم زبان بند
کریشنا نهمین واسودواهای سیاه است[۳۷۳] و با مرتبط است. او دوازدهمین دوره بعدی جهانی خواهد شد و همه اعضای خانواده او، به موقعیت مشابهی دست خواهند یافت. این دلیل قابل توجهی بر محبوبیت افسانه کریشنا در خارج از دین برهمنی است. [۱۵۴] هیچ ارجاعی به کریشنا به جز موارد فوق در اوپانیشادها و سوتراهای پیشین یافت نشده است.
ابطال طلسم زبان بند : او در مانو ذکر نشده است، اما از یک جنبه او شخصیت اصلی در مهابهاراتا است، اما دقیقاً قهرمان نیست. رامایانا بدون راما طرحی نخواهد داشت، اما اگر کریشنا حذف می شد، داستان مهابهاراتا وحدت خود را از دست نمی داد. او طرف پانداوها را می گیرد و گاهی رئیس است و گاهی خداست اما برای عمل حماسه ضروری نیست.
بند
بند : در «دیغا نیکایا»[۳۷۲] از قبیله کانهایانا (= کرشنایانا) و یکی از کانها که حکیمی بزرگ شد، می شنویم. این شخص ممکن است کریشنای صیگ ودا باشد، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که او همان کریشنای ما باشد. گاتا جاتاکا (شماره ۴۵۴) شرحی از دوران کودکی و بهرهبرداریهای بعدی کریشنا ارائه میدهد که در بسیاری از موارد با افسانههای برهمنی زندگی او مطابقت دارد و شامل چندین رویداد و نام آشنا، مانند واسودوا، بلادوا، کاسا است.
ابطال طلسم زبان بند : افسانه او را به عنوان پسر واسودووا، که متعلق به سپتامبر [۳۷۴] ساتواتا از قبیله یاداوا، و همسرش دواکی بود، نشان میدهد. به کاسا، پادشاه ماتورا (موترا) پیشبینی شده بود که یکی از پسرانش او را خواهد کشت. بنابراین او شش فرزند اول او را کشت: هفتمین، بالاراما، که اغلب به عنوان تجسم ویشنو به حساب می آید، با مداخله الهی به رحم روهینی منتقل شد.
کریشنا، هشتمین، با روش های طبیعی تر فرار کرد.پدرش توانست او را به سرپرستی ناندا، یک گله دار، و همسرش یاسودا که او را در گوکولا و ورینداوانا بزرگ کرده بود، بسپارد. در اینجا دوران جوانی او در ورزش با گوپی ها یا خدمتکاران شیر گذشت که گفته می شود با هزار نفر از آنها ازدواج کرده است.
ابطال طلسم زبان بند : با این حال، او برای انجام اعمال قهرمانانه وقت داشت و پس از کشتن کاسا، ساکنان ماتورا را به شهر که در ساحل گجرات ساخته بود منتقل کرد. او پادشاه شد و به ماموریت خود برای پاکسازی زمین از ظالمان و هیولاها ادامه دعا برای زبان بند خانواده شوهر داد. در مبارزات بین پانداواها و پسران ذریتااشتا، او از آرمان اولی دفاع کرد و پس از پایان جنگ به دواراکا بازنشسته شد. درگیری داخلی در میان یاداواها شروع شد و نژاد را نابود کرد.
کریشنا خود به جنگل عقب نشینی کرد و توسط شکارچی به نام جارس (کهولت سن) کشته شد و او را به گمان آهو شلیک کرد. در دعا زبان بند دشمن مهابهاراتا و چندین پورانا، این طرح کلی با انبوهی از حوادث معجزه آسا که حتی در ادبیات هندی قابل توجه است، گسترش یافته است، و تقریباً تمام اشکال ممکن فعالیت الهی و انسانی به این شخصیت چند جانبه نسبت داده شده است.
ابطال طلسم زبان بند : ما واقعاً ممکن است مشکوک باشیم که شخصیت او حتی در ساده ترین شکل افسانه دوگانه است، زیرا صحنه از به تغییر می کند، و شخصیت او در این دو منطقه کاملاً یکسان نیست. این احتمال وجود دارد که یک قهرمان نظامی باستانی دعا برای زبان بند همه غرب [۱۵۵] با یک خدا یا شاید بیش از یک خدا ترکیب شده باشد. انبوهی از داستان، احساسات و الهیات که اعصار دور نام کریشنا جمع شده است.
او را در سه جنبه اصلی نشان می دهد. اولاً، او یک جنگجو است که قدرت های شیطانی را از بین می برد. ثانیاً، او با عشق در همه اشکال آن همراه است، از ورزش عاشقانه گرفته تا عشق به خدا به معنای معنوی و عرفانی. ثالثاً او نه تنها یک خداست، بلکه در اروپا و نیز ابطال طلسم السحر در پذیرش پانتئیستی کلمه، در واقع خدا می شود و مرکز یک الهیات فلسفی است.
ابطال طلسم زبان بند : اولین مورد از این جنبه ها به وضوح قدیمی ترین است و در اینجاست، اگر جایی باشد، ما می توانیم امیدوار باشیم که پاره هایی از تاریخ را پیدا کنیم. اما تزیینات شاعران و داستان نویسان به قدری زیاد بوده است که تنها می توان به ویژگی طلسمات ابطال سحر هایی اشاره کرد که ممکن است نشان دهنده زیرلایه ای از واقعیت باشد. در افسانه، کریشنا به پانداواس در مقابل کائوراواها کمک می کند.
اکنون بسیاری فکر می کنند که پانداواها نشان دهنده مهاجرت دوم و بعدی آریایی ها به هند است، متشکل از قبایلی که در هیمالیا متوقف شده بودند و شاید برخی از آداب و رسوم ساکنان، از جمله پلی اندری را به دست آورده بودند، زیرا پنج پاوآوا یک زن مشترک بین آنها داشتند. آنها همچنین، معنای نام کریشنا، سیاه پوست، نشان می دهد که او رئیس یک قبیله غیر آریایی بوده است.
ابطال طلسم زبان بند : بنابراین، ممکن است یکی از منابع افسانه کریشنا این باشد که بدنه ای از آریایی های مهاجم، که در افسانه به عنوان پانداواس توصیف می شود، که دقیقاً قوانین و اعتقادات مشابهی با آنچه قبلاً در هندوستان برقرار شده بود، نداشتند، توسط یک نیرومند کمک می شد. رئیس بومی، درست همانطور که سیسودیاها در راجپوتانا توسط بهیل ها کمک می کردند.
همچنین ممکن است که قبیله کریشنا از کابل یا سایر مناطق کوهستانی شمال غرب آمده باشند، اگرچه یکی از مشخص ترین نقاط افسانه ارتباط او با شهر ساحلی دواراکا است. شباهت به مسیحیت در پرستش فرزند الهی همراه با مادرش است. اما این ویژگی در عهد جدید وجود ندارد و به نظر می رسد مسیحیت از بت پرستی وام گرفته است.
ابطال طلسم زبان بند : افسانه های موترا حتی ردپای واضح تری نسبت به آنچه قبلاً در مورد خصومت بین کریشنا و برهمنیسم نقل شده است نشان می دهد. او عبادت ایندرا را منع میکند[۳۸۴] و هنگامی که ایندرا با خشم سیل بارانی میبارد، با نگه داشتن تپه گبوردهان [۱۵۹] بر فراز آن، که هنوز یکی از مراکز بزرگ زیارتی است، از کشور محافظت میکند.
دیدگاهتان را بنویسید