
برای ابطال طلسم چه باید کرد , رسانه توسل ( جهت مشاوره کرد و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , برای ابطال طلسم چه باید کرد : این در بسیاری از آثار هنوز در خاور دور محبوب است[۱۱۸] و تز اساسی بودیدارما، بنیانگذار مکتب ذن بود. اما خصلت عملی چینی ها و ژاپنی ها باعث شده است تا به جنبه اخلاقی و فکری این آموزه اهمیت بیشتری بدهند.
توسل : تا جنبه متافیزیکی و پانتئیستی در فصل قبل من قانون پالی را مورد بحث قرار دادم و متعاقباً در مورد قوانین چینی و تبتی که کتابخانهای از آثار مذهبی و آموزنده هستند و نه کتابهای مقدس مشابه وداها یا کتاب مقدس، چیزی برای گفتن خواهم داشت.
برای ابطال طلسم چه باید کرد
هدف کنونی من صحبت از ادبیات سانسکریت است، عمدتاً سوتراها، که همزمان با ظهور ماهایانیسم در هند ظاهر شدند. متون مقدس ماهایانیستی بزرگترین مجموعه نوشته های مقدس موجود در جهان است، اما تعیین حدود قانون یا گفتن اینکه چه زمانی در کنار هم قرار گرفته است آسان نیست. طبق یک سنت رایج، کانیشکا برای کلیسای وسیله نقلیه بزرگ تقریباً همان نقشی را که آسوکا برای تراوادین ها بازی می کرد.
برای ابطال طلسم چه باید کرد : ایفا کرد و شورایی را فراخواند که تفسیرهایی در مورد تریپیتاکا نوشت. این ممکن است به طور منطقی شامل تجدید متنی باشد که در مورد آن توضیح داده شده است، اما ما نمی دانیم که آن متن چیست، و گزارش های مختصر و گیج کننده شورا که در اختیار داریم نشان می دهد که این شورا بدیهیات خود را به سوتراهای مهایانی ارائه نکرده است، بلکه اینطور بوده است.
کرد
کرد : اما بودیچیتا نیز ویژگی اساسی یک بودا است (و روح القدس نیز عضوی از تثلیث است) و تا آنجا که یک انسان بودیچیتا را دارد، با همه بوداها یکی است. [۴۶] این تصور شاید در بودیسم ثانویه باشد، اما همچنین به قدمت اوپانیشادها است و فقط شکل دیگری از این آموزه است که روح در هر انسان (انتاریامین) با روح عالی یکسان است.
برای ابطال طلسم چه باید کرد : به ویژه به آثار ابهیدارما در مکتب سرواستیوادین توجه دارد. در هر صورت هیچ قانونی که در زمان کانیشکا شکل گرفته است نمی تواند معادل مجموعه نوشته هایی باشد که امروزه در چین و تبت پذیرفته شده است، زیرا آنها حاوی آثاری دیرتر از هر تاریخی است که می توان به سلطنت او اختصاص داد، و همچنین نه گانه. کتاب های مقدس مورد احترام در نپال. در میان بوداییان هندی توافق شد.
که متون مقدس بین سه پیتاکا یا سبد تقسیم شده است، اما ممکن است حدس بزنیم که در مورد محتوای دقیق هر سبد اتفاق نظر وجود ندارد. در هند نیاز به اتفاق نظر در این گونه مسائل احساس نمی شود. برهمنها همیشه میدانستند که مقدسترین و حسادتآمیزترین نوشتههای مقدس میتوانند در بازخوانیهای مختلف وجود داشته باشند و مهابهاراتا نشان میدهد.
برای ابطال طلسم چه باید کرد : که چگونه نسلهایی از شنوندگان محترم و غیرانتقادی میتوانند اجازه دهند که هر گونه مطالب اتفاقی [۴۸] در یک اثر گنجانده شود. چیزی از همین نوع در مورد پیتاکاها اتفاق افتاد. می دانیم که بازخوانی پالی که در اختیار ماست تنها مورد نبود، زیرا قطعاتی از نسخه سانسکریت کشف شده است. احتمالاً ادبیات شناور بزرگی از سوتراها وجود داشته است.
که اغلب چندین تکرار از یک سند را ارائه میکردند که به روشهای مختلف کار شده بودند. همانطور که تا قرون وسطی به فهرست اوپانیشادها اضافه شد، اگرچه شخصیت آثار بعدی با آثار قبلی متفاوت بود، سوتراهای جدید، از نظر تاریخ و لحن مدرن، در سبد بزرگ دریافت شدند. و همانطور که پوراناها بدون تضعیف اقتدار وداها به عنوان کتاب مقدس پذیرفته شدند.
برای ابطال طلسم چه باید کرد : متون مقدس بودایی جدید نیز بدون محکوم کردن متون قدیمی جایگزین شدند. مکاتب مختلف ماهایایی نسخههای مخصوص به خود را از وینایا داشتند که ظاهراً حاوی همان قوانین متن پالی است، اما همچنین روایتهای دعا برای رفع تیک عصبی بیشتری را نیز در بر میگیرد، و آسانگا از آثار مربوط به پالی نیکیاها نقلقول میکند، اگرچه آموزه او به عصر دیگری تعلق دارد.
با این حال، به نظر میرسد که بخش ابهیدارما از قانون پالی مختص مکتب تراوادا بوده است. سرواستیوادین پیتاکا با همین دعا برای ضرر نکردن در معامله نام کاملاً متفاوت بود و با قضاوت از قانون چینی، ماهایانیان این عنوان را به آثار فلسفی نویسندگانی مانند آسانگا و واسوباندو دادند که برخی از آنها به عنوان مکاشفه های مایتریا توصیف شدند. مشخصه ویژه بودیسم ماهایانیستی سوتراهای وایپولیا[۱۲۰] است.
برای ابطال طلسم چه باید کرد : که سوتراهایی با گسترش یا توسعه زیاد است. این آثار، که لوتوس نمونهای از آنهاست، از همان طرح دعای سریع الاجابه برای بچه دار شدن پسر سوتراهای قدیمی پیروی میکنند، اما دامنه وسیعتری دارند و در مقیاسی بسیار بزرگتر هستند، زیرا اغلب شامل بیست یا بیشتر فصل میشوند. آنها معمولاً سعی می کنند یک توضیح کلی از کل دارما، یا حداقل جنبه ای از آن ارائه دهند که [۴۹] به عنوان کافی برای رفتار صحیح زندگی تمجید می شود.
سخنران اصلی معمولاً بودا است، که به عنوان تدریس در قله کرکس، یا مکان شناخته شده دیگری معرفی می شود و توسط مجموعه بزرگی احاطه شده است که بسیاری از آنها موجودات فوق بشری هستند. مناسبت این گفتمان معمولاً با فرستادن پرتوهای نوری او مشخص دعایی برای دوست یابی می شود که جهان را تا زمانی که صحنه شامل جهان های دیگر می شود، روشن می کند.
برای ابطال طلسم چه باید کرد : در همان اوایل آنگوتارا نیکایا[۱۲۱]، اشارههایی به خطر ذائقه سوتراهای آراسته و شاعرانه مییابیم و به نظر میرسد این ترکیبها نتیجه آن ذوق باشد. ایدهها و روشهای ادبی که آنها را تولید کردهاند توسط سوترالانکارای آشواغوشا، مجموعهای دعایی برای سر درد شدید از داستانهای آموزنده، به تصویر کشیده شدهاند، که بسیاری از آنها از مواد ارائهشده توسط پالی نیکیاها و وینایا استفاده میکنند.
اما آنها را به شکلی مؤثرتر و هنرمندانهتر ارائه میدهند. تقویت و آراستن روایات سادهای که سنت نقل کرده است، کاری عابدانه تصور میشد. متون مقدس ماهایانیستی به زبان سانسکریت سروده شده اند و نه به زبان پالی، اما به ندرت – به عنوان مثال در آثار آشواگوشا – سانسکریت بودایی با قواعد زبان کلاسیک مطابقت دارد.
برای ابطال طلسم چه باید کرد : معمولاً کلمات هم از نظر شکل و هم از نظر معنی از این معیار منحرف میشوند و اغلب نشان میدهند که متنی که ما داریم، نسخه سانسکریت شده یک اثر قدیمیتر در برخی از گویشهای رایج است که تا حدی با کاربرد ادبی مطابقت دارد. در بخشهای شعری، این فرآیند سانسکریت با مشکلات بیشتری نسبت به نثر مواجه شد.
زیرا متر و عروض غالباً از پذیرش تغییرات مورد نیاز دستور زبان خودداری میکردند، به طوری که این گویش شعری را نمیتوان نه سانسکریت، نه پالی یا ماگادی نامید، بلکه مخلوطی از دانش آموختگان است. و گفتار مردمی اما سانسکریت مانند زبان لاتین برای کاتولیکهای رومی برای ماهایانیها به زبانی مقدس تبدیل نشد. این بیشتر پالی است که این موقعیت را در میان هینایانیست ها به خود اختصاص داده است.
برای ابطال طلسم چه باید کرد : زیرا ترجمه های برمه ای و سینهالی پیتاکاها اعتباری ندارند. اما در شمال، این اصل[۱۲۲] که هر کسی میتواند کلام بودا را به زبان عامیانه خود بخواند، معمولاً محترم بود: و جمعیت آسیای مرکزی، چینیها، تبتیها و مغولها متون مقدس را به زبان خود ترجمه کردند [۵۰]. زبانها بدون اینکه اهمیتی خرافی برای کلمات اصلی قائل شوند، مگر اینکه ذارانی یا طلسم باشند.
دیدگاهتان را بنویسید