
ثروت با دعا , رسانه توسل ( جهت مشاوره دعا و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , ثروت با دعا : برخی از آنها که تقریباً مجموع معایب خود را به پایان رسانده اند، شروع به احساس تأثیر شایستگی های قبلی می کنند. آنها قرار است تا حدی از عقل استفاده کنند. جای تعجب نیست که آنها از دیدن پیروزی او که قرار است به آنها کمک کند تا به سمت وضعیتی بهتر از وضعیت فعلی خود پیش بروند، خوشحال شوند. [۷] درخت بانیان، که در پای آن فرالاونگ هوش کاملی به دست میآورد، گهگاه در سراسر این روایت درخت بودی نامیده میشود.
توسل : کلمه به معنای خرد، علم یا دانش است. برمه ای ها در نوشته های مقدس خود همیشه از درخت به این نام یاد می کنند، زیرا در زیر سایه آن علم کامل به فرالاونگ ابلاغ می شد. قرار است مرکز جزیره را اشغال کند. در تمام مدتی که فرا یا بودا (اجازه دهید او را به این نام صدا کنیم) زیر آن درخت باقی ماند، ذهنش درگیر عمیق ترین مراقبه بود، که تلاش های عظیم دشمنش به سختی می توانست آن را قطع کند.
ثروت با دعا
از روایت موجود در متن نمی توان استنباط کرد که هوش عالی به طور ناگهانی یا با فرآیند معجزه آسایی به بودای ما منتقل شده است. او قبلاً توسط تلاشهای ذهنی سابق، برای آن نتیجه بزرگ آماده شده بود. او قبلاً با مطالعه و تأمل، خود را برای دریافت آن بیش از علم بشری توانمند ساخته بود.
ثروت با دعا : او فقط به آخرین تلاش و کوشش هوشی خود نیاز داشت تا سرانجام به اوج دانش برسد و بدین وسیله به بودای کامل تبدیل شود. آخرین تلاش به همین مناسبت انجام شد و با کامل ترین موفقیت تاج گذاری شد. او علم گذشته، حال و آینده را به دست آورد. بررسی انگیزه هایی که بوداییان را بر آن داشته تا نام بودی را به آن درخت مقدس بدهند، تا حدودی کنجکاو است. در نگاه اول می توان چنین استنباط کرد که چنین نامی به درخت داده شده است زیرا در زیر سایه طراوت و خنک کننده آن، یا هوش عالی به ابلاغ شده است.
دعا
دعا : از آنجایی که نات ها و همه موجودات دیگر باید از موعظه های بودا بهره مند شوند، طبیعی است که همه آنها در ستایش او و تعالی دستاوردهای شکوهمند او شرکت کنند. ناگا ها و گالونگ ها حیوانات افسانه ای هستند که اغلب در این افسانه به آنها اشاره می شود. در یادداشت قبلی مشاهده شده است که بر اساس تصورات بودایی، حیوانات موجوداتی هستند که در وضعیت مجازات قرار دارند و نه در طبیعت، بلکه در شایستگی ها با انسان تفاوت دارند.
ثروت با دعا : این اتفاق، هر چند غیرعادی باشد، به ندرت برای توضیح چنین نامی کافی است. با در نظر گرفتن موارد متعدد و چشمگیر برخی از حقایق و حقایق آشکار شده که به خواننده این افسانه ارائه شده است، به شکلی تغییر شکل یافته اما در عین حال قابل تشخیص، کاملاً خارج از حد احتمال نیست که فرض کنیم این همچنین بازمانده ای از سنت درخت دانش که مرکز باغ عدن را اشغال کرده بود. [۸] نظریه دوازده علت و معلول، به خودی خود، بسیار نامفهوم، و تقریباً فراتر از درک کسانی است که در متافیزیک بوداییان آشنا نیستند.
من سعی خواهم کرد آن را به ساده ترین و واضح ترین روش ممکن تحلیل کنم. این نظریه بسیار باستانی طلسم موفقیت در آزمون است، احتمالاً همسن و سال با دوره های اولیه بودیسم. این اساس هستیشناسی و متافیزیک خود را تشکیل میدهد، همانگونه که چهار حقیقت بزرگ و متعالی، پایهای هستند که نظام اخلاقی بر آن استوار است. این احتمال وجود دارد که گائوداما در موعظه های خود که بسیار ساده و در دسترس اذهان عادی بود، هرگز دکترین خود را در مورد این نکته اساسی به گونه ای خشک و مختصر صورت بندی نکرده باشد.
ثروت با دعا : اما بذر کاشته شد و جوانه در دستورات او اینجا و آنجا رسوب کرد. شاگردان بی واسطه او، در تلاش برای دادن شکلی دور به آموزه های استاد خود، به تدریج فرمول یا نظریه ای را که قبلاً بیان شد، ارائه کردند. در واقع، ویژگیهای یک نظام را که در یک مکتب فلسفی شرح داده شده است، نشان میدهد.در خروج از علت اول، یعنی عویدزا، یا جهل، یا تنگدستی در علم، یا عدم علم، باید مراحل و حالات موجود را تا رسیدن به زوال و پیری و مرگ دنبال کنیم. وقتی از جهل صحبت می کنیم.
یا از علم نداریم، نباید وجود مادی موجودی را نادیده بگیریم. اما ما باید جهل را به معنایی انتزاعی، محروم از اشکال، و زندگی به شیوهای بسیار متفاوت با آنچه که معمولاً موجودات عادی در نظر میگیریم، در نظر بگیریم. یک اروپایی در یافتن راه خود از طریق فرآیند استدلالی بسیار خارقالعاده و بسیار متفاوت از آن پوزیتیویسمی جذب ثروت با دارچین که به آن عادت کرده است، مشکل زیادی دارد. اما در مورد بودایی قضیه کاملاً متفاوت است. او می تواند از انتزاعی به عینی، از ایده آل به واقعی، با بیشترین سهولت عبور کند.
ثروت با دعا : اما اجازه دهید مقیاس علل و عوارض را دنبال کنیم که بر اساس آن دوازده مرحله وجود دارد. از نادانی سانگکارا می آید، یعنی تصور یا تخیل، که واقعیت را اشتباه می گیرد، آنچه غیرواقعی است، که به این جهان به عنوان چیزی اساسی نگاه می کند، در حالی که در واقع چیزی جز سایه و پوچی نیست، و اشکالی به خود می گیرد که به سرعت از بین می روند. به عنوان بازنمایی از نمایشگاه های تئاتری. سانگکارا، به نوبه خود، ویگنیان یا دانش را ایجاد می کند که با مفهومی از احساس همراه است.
که دلالت بر روح و زندگی، به معنایی انتزاعی دارد. نامروپ، نام و شکل، از ویگنیان به دست میآید، زیرا دانش میتواند هدف خود را داشته باشد، اما نام و شکلی برای صحبت به زبان بوداییها، چیزهایی که بیرونی و درونی هستند، داشته باشد. اما باید در نظر داشت که منظور در اینجا جز فردیت یک موجود ایده آل نیست. نام و شکل، چایتانا، شش حواس یا جایگاه صفات معقول را به وجود می آورد.
ثروت با دعا : بودایی ها به تقسیم بندی پنج حواس معمولی ما، حس ششم مانو، یا قلب، حس درونی را اضافه می کنند. ما از طریق حواس در ارتباط یا تماس با همه اشیاء قرار می گیریم. از این رو حواس شش گانه علت ششم پسا را به وجود می آورند که به درستی به معنای تماس است.
دیدگاهتان را بنویسید