
مرد اول ابطال طلسم دنیا , رسانه توسل ( جهت مشاوره دنیا و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , مرد اول ابطال طلسم دنیا : از نارایانا انسانی تر و از کریشنا کمتر حسی بود. هر هندو با شعری آشنا بود که از راما به عنوان قهرمانی جوانمرد و خداپسند می سراید. اما او مانند کریشنا عاشق روح نبود، و هنگامی که رامائیسم توسط اصلاحطلبان متوالی از اسطورهشناسی خلع شد، تبدیل به یکتاپرستی شد که عناصر هندو و مسلمان در آن ترکیب شوند.
توسل : رامانند دوازده شاگرد داشت که در میان آنها کبیر، راجا به نام پیپا، رای داس، چرم فروش (و در نتیجه بر اساس عقاید هندو رانده شده) و نیز برهمن بودند.رامات ها، به طوری که پیروان او نامیده می شدند، بدنه ای پرشمار و محترم در شمال هند هستند که از علامت فرقه ای مشابه وداگالائی ها استفاده می کنند که از نظر مادی با آنها تفاوتی ندارند.
مرد اول ابطال طلسم دنیا
اگرچه یک هندو ممکن است تصور کند که توجه اندک آنها به کاست یک تمایز حیاتی است. . آنها غالباً خود را آوادوتا می نامند، یعنی کسانی که محدودیت های دنیوی را کنار گذاشته اند، و عابدتر از آنها به نظمی تعلق دارند که به چهار طبقه تقسیم می شود که تنها بالاترین آن متعلق به برهمن ها است و بقیه برای همه باز است. کاست ها آنها دارای مثقال های متعدد و ثروتمند هستند.
مرد اول ابطال طلسم دنیا : اما گفته می شود که در برخی از اینها تجرد لازم نیست و راهبان و راهبه ها آشکارا به عنوان زن و شوهر زندگی می کنند.[۶۰۷] یکی از جنبه های مهم جنبش رامت، تأثیر آن بر ادبیات عامه هندوستان است که در قرن پانزدهم و حتی بیشتر در قرن شانزدهم به شکوفه های شعر مذهبی شکوفا می شود. بسیاری از این نوشته ها دارای شایستگی واقعی هستند و هنوز یک نیروی اخلاقی و معنوی هستند.
دنیا
دنیا : از میان اشکال انسانی خدا، کریشنا آشکارا محبوبترین بود، اما مکتب رامانوجا، در ابطال طلسم با سرکه حالی که راما و کریشنا را بهعنوان تجسم میپذیرفت، ترجیح میداد خدا را با نامهای کمتر اسطورهای و فلسفیتری مانند نارایانا ستایش کند. رامانند که خود را خطاب به همه طبقات و نه صرفاً اشراف برهمن میدانست، به عنوان نام الهی راما انتخاب کرد.
مرد اول ابطال طلسم دنیا : دانشمندان اروپایی تازه شروع به توجه کافی به این سیل عظیم سرودها کردهاند طلسم ابطال السحر المدفون که تقریباً در تمام زبانهای محلی هند سرازیر شد[۶۰۸] و مستقیماً برای مردم جذابیت داشت. این پدیده واقعاً جدید نبود. مزامیر بوداییان و حتی سرودهای صیق ودا در زمان خود ادبیات عامیانه بود و در جنوب آوازهای قدمتی دارند. اما در شمال، اگرچه برخی از ادبیات پراکریت حفظ شده است.
سانسکریت برای مدت طولانی تنها زبان مناسب برای دین در نظر گرفته می شد. به سختی میتوانیم شک کنیم که سرودهای بومی وجود داشتهاند، اما آنها از هیچ معلمی استقبال نکردهاند و باقی نماندهاند. اما حدود ۱۴۰۰ همه اینها تغییر می کند. رامانند اگرچه نویسنده چندانی نبود، اما اختیار خود را به استفاده از زبان عامیانه داد: او مانند رامانوجا، زبان سانسکریت را به کار نمیگرفت یا به آن دستور نمیداد لوح ابطال طلسم قوی و جزئیات ناچیزی که از حلقه او داریم.
مرد اول ابطال طلسم دنیا : ما را به این فکر میاندازد که او را در محاصره مردانی تصور کنیم. سخنرانی خانگی یکی از راههای ابطال طلسم و جادو جریان های این دریای شعر، کریشنائیت بود و به این ترتیب مستقیماً با رامانند ارتباط نداشت. ویدیاپاتی[۶۰۹] عشق های کریشنا و رادا را به گویش مایتیلی و همچنین به شکل بنگالی می خواند. در اوایل قرن پانزدهم (حدود ۱۴۲۰) ما شاعره میرا بای، همسر راجای چیتوره را داریم.
که با ارادت پرشور [۲۴۵] خود به شکل کریشنا معروف به رانجور، شهرت و ناراحتی خانگی را به دست آورد. طبق ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار یکی از افسانهها، این تصویر در پاسخ به دعاهای پرشور او جان گرفت و با انداختن دستهایش به دور او، به او اجازه داد تا در آغوشش با مرگی غمانگیز روبرو شود. این دقیقاً همان احساسی است که بعداً در آموزههای والاباکاریا و کیتانیا مییابیم.
مرد اول ابطال طلسم دنیا : سرودهای شاعران بنگالی در یکی از کتب مقدس اصلی بنگالی جمع آوری شده است. از گروهی از شاعرانی که براج یا ناحیه موترا را آراسته اند، سرچشمه می گیرند. برجسته ترین در میان آنها، سور داس نابینا است که در حدود سال ۱۵۵۰ شکوفا شد و چنان اشعار شیرینی نوشت که خود کریشنا نیز به عنوان آمانوئنسیس او عمل کرد.
یکی از اعضای کمی بعد از همین گروه، نابه داس، نویسنده یا افسانه های مقدسین است که هنوز یکی از محبوب ترین آثار مذهبی شمال هند است.[۶۱۰] تقریباً معاصر سور داس، تولسی داس بزرگ بود و گریرسون[۶۱۱] سیزده نویسنده بعدی را برشمرد که رامایاناس را به برخی از لهجه های هندی سروده اند. کمی بعد توکارام شاعر ماهراتا (متولد حدود ۱۶۰۰) آمد که کریشنائیسم را به زبان دیگری بیان کرد.
مرد اول ابطال طلسم دنیا : تولسی داس آنقدر مهم است که صرفاً به عنوان یکی از آنها در فهرست شاعران ذکر شود.او شخصیت بزرگی در مذهب هند است، و این گفته که رامایانای او در استانهای شمال غربی محبوبتر و ارجمندتر از کتاب مقدس در انگلستان است، اغراق نیست.[۶۱۲] او در سال ۱۵۳۲ به دنیا آمد اما توسط والدینش به عنوان متولد زیر یک ستاره بدشانس فاش شد و توسط یک سادوی سرگردان به فرزندی پذیرفته شد.
ازدواج کرد ولی پسرش فوت کرد و پس از این فقدان خودش سادو شد. او در چهل و سه سالگی شروع به نوشتن خود در عود کرد، اما به بنارس نقل مکان کرد و در آنجا آن را تکمیل کرد و در سال ۱۶۲۳ درگذشت. در تولسی گات، نزدیک رودخانه آسی، هنوز اتاق هایی که او اشغال کرده بود دیده می شود. آنها در بالای ساختمانی رفیع قرار دارند و منظره زیبایی بر رودخانه دارند.
مرد اول ابطال طلسم دنیا : فرض بر این است که عقاید این فرقه توسط خداوند متعال به شیوا که ویشسوامی از او پانزدهمین تبار روحانی بود، تحویل داده شده است و به نام یا غیر دوگانگی محض شناخته می شود. آنها تعلیم می دهند که خداوند دارای سه ویژگی است وجود، آگاهی و سعادت. در روح انسان [۲۴۹] یا جانور، سعادت سرکوب می شود و در ماده، آگاهی نیز سرکوب می شود.
اما وقتی روح به رهایی رسید، سعادت را باز مییابد و ماهیتاً با خدا یکسان میشود. برای اهداف عملی، والاباکاری ها را می توان به عنوان فرقه ای در نظر گرفت که توسط والاها تأسیس شد. گفته می شود که در سال ۱۴۷۰ به دنیا آمده است. او پسر تلینگا برهمن بود که با ویشسوامی به شمال مهاجرت کرده بود. پیشاپیش والابه چنان بود.
مرد اول ابطال طلسم دنیا : که در سن دوازده سالگی دین جدیدی را کشف کرده بود و برای تبلیغ آن به زیارت پرداخت. او در دادگاه ویجایاناگار به خوبی مورد استقبال قرار گرفت و در بحث و مجادله به قدری موفق بود که به عنوان دکتر ارشد مدرسه وایشناوا شناخته شد.
دیدگاهتان را بنویسید