
بهترین دعا برای خوش شانسی , رسانه توسل ( جهت مشاوره خوش شانسی و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , بهترین دعا برای خوش شانسی : هنگامی که عروس پس از یک سفر طولانی به شهر اوگا رسید، پدرشوهرش از او خواست تا به همراه همسرش برود تا به معلمانش که کاملا برهنه، با موهای ژولیده، در میان نفرت انگیزترین ناپاکی ها، زیر آلونکی که برای آنها آماده شده بود، ادای احترام کند.
توسل : این دختر متواضع که به چنین نمایش ناخوشایند و طغیانکنندهای عادت نکرده بود، با وحشتی به عقب برگشت و حتی از نگاه کردن به آنها خودداری کرد. پدر شوهر غیرطبیعی که از تحقیر معلمانش خشمگین شده بود، او را تهدید کرد که او را از خانهاش دور میکند.
بهترین دعا برای خوش شانسی
زیرا همتای نامناسبی برای پسرش است. او با استحکام در ایمان خود، در برابر تمام تلاش هایی که برای ترغیب او به تغییر تصمیم و توجه به چنین افرادی انجام شد، ایستادگی کرد. او به آپارتمان های خود بازگشت.بانوی جوان متقی که تا حدودی روحیه خود را به دست آورده بود و آرامش و آرامش همیشگی خود را به دست آورده بود.
بهترین دعا برای خوش شانسی : در حضور مادرشوهرش و سایر بانوان شهر شروع به ستایش و تمجید از جلال و حیا و فروتنی و سایر صلاحیت هایی کرد که زینت دهنده استاد بزرگ و شاگردانش بود. شنوندگان از آنچه شنیدند خوشحال شدند و مشتاقانه برای دیدن آنها و شنیدن دستورات آنها ابراز تمایل کردند.
خوش شانسی
خوش شانسی : اما مرد ثروتمند وارسته تا حدودی نگران بود که به خطرات موقعیت دخترش در میان طرفداران آموزه های نادرست احترام بگذارد. او گروهی از خدمتکاران زن را به او داد که میتوانستند با مشورت و گفتگو، ایمان به بودا را در او حفظ کنند.
بهترین دعا برای خوش شانسی : همان روز بودای دلسوز در همان ساعات اولیه، طبق معمول، در حال بررسی موجودات ساکن در جزیره دزامپودیپا بود و در تلاش برای کشف کسانی بود [صفحه ۲۵۹] که به خوبی تمایل به شنیدن حقیقت داشتند.
نگاه جستجوگر او به زودی متوجه شد که در خانه مرد ثروتمند اوگا چه می گذرد و روحیه خوب بسیاری از زندانیان آن. او گفت: «آنجا، من دعای برای خوش شانسی برای موعظه شریعت عجله خواهم کرد، زیرا بسیاری تبدیل خواهند شد.» سپس پانصد شاگرد را به حضور خود فرا خواند.
بهترین دعا برای خوش شانسی : همه آنها پاتاها و سایر مقالات خود را برداشتند. او با همراهی خود در هوا پرواز کرد و به زودی در حیاط خانه مرد ثروتمند پیاده شد. همه از دیدن بودا و شاگردانش خوشحال شدند. آنها با دقت به دستورات او گوش دادند. مرد ثروتمند و خانواده اش و تعداد زیادی از مردم شهر تغییر دین دادند.
گذاشته شد تا کار خوبی را که با خوشحالی آغاز شده بود تکمیل، کامل و گسترش دهد. بودا با عجله به تاواتی بازگشت. در آن زمان در سراسر دعا برای مرگ شوهرم کشور سر و صدای زیادی به وجود آمد به دلیل یک پونه که ناف آن نوعی نور به شکل ماه منتشر می کرد. او از حزب کافران بود.
بهترین دعا برای خوش شانسی : او توسط آنها به هر روستا و شهر هدایت شد، تا دلیلی زنده بر قدرتی که در اختیار داشتند. سرانجام دوستانش او را به صومعه دزتاون معرفی کردند. او به زودی به حضور بودا معرفی شد، زمانی که اعجوبه ناگهان متوقف شد.
او با ناراحتی از بدبختی خود رفت. اما او به سختی از آستانه صومعه عبور کرده بود که نور دوباره ظاهر شد. سه بار به محضر واعظ بزرگ آمد و سه بار نور کاملاً گرفتار دعا برای پیدا شدن خانه برای خرید شد. بدون شک نمی توان پذیرفت که در بودا قدرتی مخفی وجود داشت که برتر از قدرتی بود که داشت. پونا یکباره مضطرب و گیج شد.
بهترین دعا برای خوش شانسی : او در ناآگاهی خود این حادثه را به فرمول جادویی برتری که بودا در اختیار داشت نسبت داد و از او خواست که فرمول مذکور را به او بیاموزد. بودا به او گفت: “ای پونا! من هیچ جذابیتی ندارم، همه فرمول های جادویی را نادیده می گیرم. در من فقط یک فضیلت وجود دارد.
آن چیزی است که در پای درخت بودی در طول چهل و نه روزی که در آنجا در عمیق ترین مراقبه گذرانده ام جمع کرده ام. شکل ماه را در زمان وجود قبلی دعا برای خریدن خانه مورد نظر به بودا دادی. پاداشی که برای چنین کار خوب به تو اعطا می شود، فقط گذرا است. هیچ خوشبختی واقعی، اساسی و پایداری برایت ندارد.
بهترین دعا برای خوش شانسی : به آموزه من گوش کن؛ این پاداشی بی پایان به تو خواهد داد.” او در ادامه بسیاری از نکات قانون را برای او توضیح داد. پونا به بودا اعتقاد داشت. نه، برای شأن رهان درخواست کرد و بالاخره راهندا شد.
تاریخ بودا تقریباً در مورد آنچه در مورد اعمال و موعظه های او در طی یک دوره تقریباً بیست و سه ساله، [۱] از فصل بیست و یکم، زمانی که او پنجاه و شش ساله بود، شروع می شود، و با فصل چهل و چهارم، که به سن هفتاد و سال پدرسالاری رسیده بود، به پایان می رسد. ما به قدری از معاملات مهمی که در طول مدت طولانی زندگی بودا روی داد غافل انگشتر طلسم خوش شانسی مانده ایم، که نویسنده [صفحه ۲۶۱] پس از بررسی بیهوده چندین نسخه خطی، با اکراه موظف است به همان نتیجه ای برسد که نویسندگان برمه به آن رسیده اند، یعنی اینکه حتی نام همه جاهایی که در آن اختلاف نظر وجود دارد.
بهترین دعا برای خوش شانسی : به عنوان یک اختلاف کامل وجود دارد. فصل های باقی مانده بودا به دلیل احترام به مرد ثروتمند آناتاپین، که برای سالیان متمادی یکی از لیبرال ترین حامیان او بود، بخش عمده ای از فصول باقی مانده را در صومعه دزتاون گذراند. به نظر میرسد در مدت معدودی دیگر، او در یا نزدیک رادزاجیو، عمدتاً در صومعه ، اقامت داشته است.مقدار فصولی که فرا ما از زمانی که بودا تا زمان مرگش سپری کرد چهل و پنج فصل است. بهعنوان واقعیتی که در خور توجه است.
اهدای یک بیوه ثروتمند وتالی، به نام ویساکا، از صومعه مشهور پوپیون را مرتبط میدانم. نه چندان دور از ، در جهت شرقی از آن مکان معروف واقع شده بود. ذکر شده است که هنگامی که فرا از صومعه دزتاون در کنار دروازه شرقی خارج شد، مردم کشور می دانستند که او قرار است مدتی در صومعه پوپپایون ساکن شود. از سوی دیگر، وقتی مشاهده شد که او از کنار دروازه شمالی آن را ترک می کند، همه مردم فهمیدند که او به قصد موعظه در کشور سفر می کند. دوره این اهدا مشخص نیست.
بهترین دعا برای خوش شانسی : از برخی جزییات که به طور غیرمستقیم به آنها اشاره شده است، چنین برمیآید که باید در زمانی که بودا شصت ساله بود، اتفاق افتاده باشد. در ادامه دستنوشتهمان، گزارشهای تفصیلی مربوط به دوادات را در این مکان مییابیم که توسط خود بودا در صومعه دزتاون در حضور جمع بزرگی از شاگردانش نقل شده است.
دیدگاهتان را بنویسید