
طلسم نویسی , رسانه توسل ( جهت مشاوره نویسی و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , طلسم نویسی : به سرعت آمد تا در ماشین بنشیند. و درگیری خاموش بین آن دو رخ داد. برزیلی دریچه را پرتاب کرد و آنها بدون توجه به روجریو دور زدند. وقتی مرد فقیری زیر پای نمایشنامه نویس ناله کرد: – من چطور؟ – هوراسیو متفکر بود که زیر نیسا تراشیده شده می لرزید، با چشمان گرسنه و حرکات دست خالی. -چیست؟ شنل را گم کردی؟ روجریو با حواس پرتی گفت. “من اینطور فکر نمی کنم.
توسل : شاید باز هم از این همه ناتوانی کمی پشیمان شوم. “اگر تو راضی هستی که مرا رنج ببری… “به لورا بگو که اینجا جایی دارد.” او به تنهایی – و او چگونه با لحن یک بچه مدرسه ای مطیع بهانه می آورد: – بد! وقت را تلف کردیم روجریو رفت تا به زن ساده لوح زنگ بزند، او بلافاصله از خنده دست کشید و بدون اینکه شب بخیر به کسانی که فکر می کردند او بازداشت شده است بگوید.
طلسم نویسی
دوست خوب من. “خب، آن را بچسبانید، خمیر کن بزرگ.” “بیایید موضوع را درست کنیم، حرامزاده در حال شروع بود.” چسباندن آن … – اما روجریو از پشت او را گرفت، او را با قدرت از زمین بلند کرد و او را روی بالشتک مربی قرار داد. لیندوسو گفت: ما اینجا هستیم و بازویش را به نمایشنامه نویس داد، پیاده می رویم، وقت زیادی داریم. و از آنجا یک سیگار برای دوستت بیا، از آنجا دو بیا! او شروع کرد.
طلسم نویسی : به من نمیگویید، چرا این بازیگران زن با این حماقتها به زمین میآیند، که به نظر میرسد این افتخار را دارند که بیشترین تحقیر را نسبت به من داشته باشند؟ چه جهنمی! آنتینوس قطعا پدر من نبود. اما احساس می کنم خیلی زشت هستم که با یک زن همدردی کنم. و زبانی که به آن لطف کوچکی از آنها می خواهم،کوچک، پرتغالی تمام استعاره از رنگ آسمان، و با تلخ و شیرین بطری گیلاس. قبلاً گفتم، از نیم نقاب متنفرم.
نویسی
نویسی : کسی که یک خلاقیت منحصربهفرد خلق کرده است، مطمئناً آلسینای شگفتانگیز بوده است. پسر عموت – پسر داییت! و به هر حال. الان چیکار میکنه ؟ “این چیزی که شما می گویید بی رحمانه است.” “عدالت به شایستگی و هیچ چیز دیگر.” بنابراین، من اولین بازی او را خراب کردم… چقدر از نابغه های جوجه کشی طولانی ناراضی بودم!
طلسم نویسی : زن کاملاً صادق یا زن کاملاً گمشده. بدون نیم ترم! شما اکنون به هیولای کوچک اجابت مزاجی فکر می کنید که به آن مونث صحنه های ما می گویند، نوعی آرمادیلو شلخته و سرکش که نه هنر آن را به لذت می رساند و نه طلسم دفع شهامت آن را داشت که خود را دست نخورده از گناه حفظ کند. تضمین می کند که هیچ کس تا به حال خمیر یک بازیگر زن لوزیتانا را فشار نداده است.
که از آن پنبه، کاه چاودار یا لاستیک بلافاصله بیرون نیامده است. ببین، باید هوا باشد. – و بعد از یک دعای شکستن طلسم عشق سکوت – به من بگو. این ولدو که اینقدر بهش میگن عالیه از کدوم آسمان هنری بارید؟ اما او هوای یک مریتورنس را دارد، این خانم، پسرم! مردان، شاید، من بحث نمی کنم… اما به عنوان یک هنرمند، این یک نمایشگاه غم انگیز است. یک زن خوب برای سوفای مردی از پرنامبوکو. و به او اعطا کنیم که آلپالهو را از شگفتی پر کند.
طلسم نویسی : اما استعداد را رها کن، چه ورطه ی غیر قابل درکی است!… روجریو متذکر شد – من هم دعانویسی و طلسم انلاین همین را می گویم. – برای پسرم، سیارک بزرگترین افتخاری را دارد که تا به حال دیده ام.در سر توخالی یک زن تار بسازید. حالت دریافت پس از آن. یاد ملکه دوبرادا، همسر اس ام ترمو قرمز، در حال بوسیدن حاملان آب است. من بازنشسته زندگی می کنم و هنوز نتوانسته بودم چنین ابلیسک دراماتیکی را بشنوم.
بازی تو مرا با خود برد، جای تعجب نیست که مرا با خود برد. خب عزیزم ممنون کارت رو خراب کرد سازش داد صافت کرد. فکر می کنی هنوز واسکی هستی؟ اما نه! شما مثل ماکانجو پاتاکو هستید. و در حالی که دیگری می خندید، حفاری ادامه داد: – پس عمل دوم دعا نویسی خوبه یا بد او را درهم شکست. چه بی قصدی، چه قیچی کف پوش های دیدنی، چه جیغ ها و چه جیغ های ماریتورها! و با این حال یک مونولوگ در این کنش وجود دارد.
طلسم نویسی : تصنعی به عنوان یک بازسازی تاریخی، اما ماهرانه به عنوان یک اوج سبک ساخته شده است. -اوه متوجه شدی؟ دیگری گفت: روشن شدن. او آن را برای من خراب کرد. تصور کن که همین الان سرابندی را در قالب از من رد کرده ای، تازه دعا نویسی و طلسم محبت در پایان قسمت دوم سردم را می بینی. می دانی که مرا با آرزوها دیوانه می کنی، از این ضعف سوء استفاده می کنی و روز به روز، ساعت به ساعت، مرا عذاب می دهی.
اگر بخواهم چیزی به شما بگویم، ممکن است دیگر نمایشنامه را بازی نکنید. “من درستش می کنم، بگذار تو باشی.” -شیطان! نرو اونجا بهش بگی… – مرد، شهوت زن را بالاتر از عشق به هنر قرار نده. یا هنرمندی فداکار یا تغییر مسیر می دهی. ما با این دسته که همه چیز را از کمپین به دست می آورند، دعوا می کنیم. چرا به هر حال! رانندگی می کنیم یا نظر رانده نمی شویم؟
طلسم نویسی : در این صورت، آیا این که ما در حال تحمل این بداخلاقی که در آنجا در همه شاخه های ادبی دیده می شود، جرم بدون وثیقه نیست؟ اما این کجا متوقف می شود؟ زبان ما مملو از کلمات بیگانه احمقانه و بیهوده است. خوشگل ایده آل گرت که در عنصر سنتی اسیر شده است، کنار گذاشته شود. گروهی از کوهها که توسط بازیابی به هم مرتبط شدهاند و راه را برای استعدادهای معتبر میبندند.
ادبیات دختر ادبیات پدران ناشناس. طاعون! اصرار کرد، تف کرد، کشف شد – و هیجان زده شد: -تصویر قابل توجه است و برای ردیابی آن نیازی به نیست. فقط ببین چی میشه همه جا اسفناج جوان در غزل و قصیده به ما اعلام می کند. همانطور که معشوقه ها به تازگی تشریح کرده اند، وادیان و جوامع را از بین ببرند. در بالماسکه شاعران اصلی (فرض کنیم) برخی با دومینوی بایرون می روند.
طلسم نویسی : برخی دیگر با موسه، بودلر، هاینه یا کوپه. آنها دانشگاه را با ناامیدی، کفرآمیز، با عشق مهلک ، جاه طلبی و بدبینی شخصیت هایی که تحت ستم وحشیانه زندگی اجتماعی قرار گرفته بودند، ترک می کنند، چیزی که در بدو تولد آنها را با طغیان ها در هم کوبیده بود. برخی دراز می کشند تا تاریخ، فلسفه ها، مقبره های پوسیده را زیر سوال ببرند.
دیدگاهتان را بنویسید