توسل

طلسم خواندن ذهن دیگران

احتیاط کنید : به دلیل قدرتمند بودن این کار حتما نوع استفاده خود را در واتساپ با کارشناسان فروش در میان بگذارید !!

طلسم

توسل

مشاوره و سفارش دعا و طلسم در واتساپ

طلسم خواندن ذهن دیگران , رسانه توسل ( جهت مشاوره دیگران و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , طلسم خواندن ذهن دیگران : این جامعه در همان زمان در شادی مردم خوب که دل را بزرگ می کند، کم کم سرسرا را ترک کرد . از همه ژانرها، متواضع، شوخ، دانا، آشنا، کالمبوریست، آنهایی که بد زبان بودند، افراد بد شهرت، و ترمبوله های غنایی، مردمی ناراضی از بازی و طرفدار عیاشی بودند.

توسل : پیرراهو راست قامت و باشکوه به میان شاگردانش رفت و با استناد به اکتشافات و شاخه‌های علمی که به دلیل تناوب باعث وزن بیشتر در خرده مرد معروفش شد.

طلسم خواندن ذهن دیگران

از نام‌گذاری‌ها، تضادهای اجباری، و میل به یافتن نت اصلی چیزها از طریق بورلسک در نمایش دانش و فردیت که او را به خود مشغول می کرد، نقل قول ها به صورت انبوه، بی نظم، گاه به گاه، در آتش بازی دو رنگ پریدند. گاهی اوقات او را از سکوت منع می کردند و عینک جاسوسی خود را دور می زد و گمان می برد که مانند سایر افراد مبتذل بوده است.

طلسم خواندن ذهن دیگران : اما آنها او را به دلیل پارادوکس تشویق شده احاطه کردند، شاگردانش او را از هر طرف بوییدند، بی قرار، با خنده در آستانه خنده، با در چشمان پلک زن خود خیره کراوات های مرد بزرگ، کفش های انگلیسی او، و ژستی گسترده. به نظر می‌رسید که میانه‌رویی‌هایی را که از راه دور می‌آمدند تا کلمات را از دهان نیمه خدایش جمع‌آوری کند، از بین می‌برد.

دیگران

دیگران : می سوخت! اما روی راه پله های طلاکاری شده سرسرا ، کرکی از ابریشم بود ، و صدای بلند آرژانتینی که در آن باس غالب بود، دو سه بار با خنده گفت: “شب بخیر شب بخیر!” بود. و پشت سر او روی بازوی بازیگران، شوهران یا چیزی شبیه به آن، بازیگران زن دیگری ظاهر شدند، لورا، الیزا، ماریا فریتاس… قطارها در درب تئاتر منتظر بودند.

طلسم خواندن ذهن دیگران : در کنارش، لیندوسو کشف‌شده، با کمال ملایمت دکمه‌های کتش را با دکمه‌های فرسوده و آرنج‌های فرسوده می‌بست و هنوز لباسی نداشت . و متواضع، چشمان روشن، از حسادت بر کسانی که دست در دست زنان می رفتند، می درخشید و اولین خشکی عشق شریرانه را احساس می کرد. بعد یک رفتن شاد بود، صدای خنده و صداهایی که دیگر سعی در درک یکدیگر نداشتند.

خانم ها حمل کردندروی پیشانی کلاه های سورتی-دبالتوری نخی یا توری ساده که با زنبورهای طلا نیش زده شده است. و روی پله‌ها، لباس‌ها را با شلختگی تحریک‌آمیز برمی‌داشتند، جوراب‌های ابریشمی گلدوزی شده را در طرفین نشان می‌دادند، و اولین طرح‌های ساق پا را نشان می‌دادند که طرح‌های یک گلدان اتروسکی را به یاد می‌آورد.

طلسم خواندن ذهن دیگران : به دلیل گستردگی و انبساط زیاد منحنی‌ها. . لورا، بلوندی چاق و چاق که اولین معشوقه‌اش را به پایان رسانده بود، روی بازوی پرز مشهور، که دهه شصتی‌اش همچنان ادعاهای شجاعت و ظرافت داشت، بال می‌زد. و با هر قدم سر کوچکش را روی شانه او می گذاشت و دندان های کوچکش را نشان می داد. ماریا فریتاس یک سبزه تنومند، لاغر و لال بود که به عنوان یک پیرزن نقش هایی را به او داده بودند.

که او همیشه به آن علاقه داشت. عشق همیشگی نداشت و مثل اتاق های مسافرخانه، دل مهمان نوازش را به کسانی که می آمدند اجاره می داد. با این حال، همکاران آن را تحمل کردند، زیرا با وجود همه چیز مفید بود، و در مقابل دیگران را نیکوکار ساخت. با رفتن شکستن طلسم کتاب به چهل و پنج، چشمان الیزا شروع به ابری شدن کرد و اطراف آن را چروک‌های ریز روی پلک‌ها احاطه کرد.

طلسم خواندن ذهن دیگران : مانند طوطی‌های در حال مرگ: و فقط در روزهای دور، در روزهای بحرانی دیوانه‌کننده، آنها در برابر اعضای دانشگاه آتش می‌گرفتند. تازه، با هوای ترسو و خنده ای شیرین. او زنی چاق بود که به رنگ سفید رنگ آمیزی شکستن طلسم کهنه شده بود، پر از نشانه ها، استعداد زیادی در کمدی و با تحقیر یک مرد نسبت به زنان. و هیئت دستور داده شد که مستقیم به خیابان رژه رفت. روجریو عقب مانده بود و امیدوار بود که بازویش را به ولیدو بدهد.

او هم منتظر هر چه بود. و وقتی می خواست خودش را تقدیم کند. دید که او به سمت برزیلی چرخید، دست کوچکش را نوشتن دعا طلسم که در یک دستکش نرم توپی پوشیده بود روی شانه اش گذاشت و با صدای زیبای صحنه گفت: “آیا دوست من آنقدر خوب است که به من اجازه دهد بازویش را داشته باشم؟” او از چنین کوچکی شگفت زده شد! کاری که او برای او انجام داده بود بسیار با ارزش بود.

طلسم خواندن ذهن دیگران : شام، نمایشنامه، توالت های دپارتمان… و دور شد! اما او همانجا قسم خورد که یک مسابقه مجدد پر طنین انداز کرد. وقتی او به خیابان رسید، تمام جامعه در حال بارگیری در قطارها بودند. الیزا پیرمردهایی را که او را از پله‌ها پایین آورده بودند رها کرده بود تا در یک زنجیر قدیمی در میان جوجه‌های ثروتمند نسل مدرن خود بپیچد و او را جلوی تیبورسیو هل دهد و داستان شیطنت‌آمیزی را که شکستن طلسم گنج ها او اصرار داشت برایش تعریف کند، منفجر کرد.

ماریا فریتاس روی زانو نشست موریرا، در یک کوپه کوچک در سمت راست پرز مشهور، و در سمت چپ یک انقلابی خربزه‌رنگ، که آلکانترا را با سخنرانی‌های سوسیالیستی سرکشی می‌کرد. روجریو در وسط خیابان، در حالی که سبیل هایش شکستن طلسم سردی را با مالیخولیا خشم می جوید، به دنبال همراهی زنی بود که در قطارها زانو زده بود.

طلسم خواندن ذهن دیگران : او بورباس را دید که دستانش را از داخل یک ماشین دراز کرد و لورا را بیرون کشید که پیرراهو با ادعای هملت، او را افلیای رنگ پریده خود می نامید. از دو یا سه کالسکه، صداها دختر را با شیطنت صدا زد. و دیوانه وار در میان بی شرمانان سر به زیر خندید و در خشم آغوش ها دست و پنجه نرم کرد. این برزیلی که مانند یک پیاده رو سفت بود.

شبانه در کالسکه ای زیبا را باز کرد که توسط اسب های رنگ روشن سرو می شد و مردان جوان روی پاهای خود منتظر ورود او بودند. بازیگر برجسته در جستجوی کسی به اطراف نگاه کرد. شنیدم که از اجرای من در قسمت دوم خوشت نیامد. آقا سخت مرد مونولوگ پس، نفرت انگیز! ولی او می توانست آن را برای من تمرین کند، با دیدگاه خود. -اما، نویسنده بیچاره لکنت زبان را قطع کرد.

دعا و طلسم توسل
نظر دعا و طلسم توسل

نام: نیلوفر

در ساعت ۱۰:۱۰ این نظر را ثبت کرده است.

۲۱۳***۰۹۱۲-۳

در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۲ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
چند وقت پیش با دختر خالم داشتم صحبت میکردم گفت از قدیس نشان نالیس داره استفاده میکنه بهش گفتم آخه من رقیب عشقی دارم براش شرایطم توضیح دادم گفت بیا از قدیس نشان نالیس استفاده کن ببینیم چی میشه منم که ذوق شوق رضایتشو دیدم گفتم بزار یه امتحان کنم الان خواستم نظر بنویسم هم خستگیتون رفع بشه هم قدردانی کرده باشم هم نظرمو بگم آره برای منم جواب داد همسرم بعد از اینکه رفته بود برگشت اونم نه همینطوری با گل شیرینی اومد خونه و عذر خواهی کرد کلی ---- ممنونم ازتون

نام: شایان

در ساعت ۲۱:۴۴ این نظر را ثبت کرده است.

۶۴۲***۰۹۱۲-۸

در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۹ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
سلام وقت بخیر من از سنگ قدیس نشان نالیس استفاده کردم خیلی آرامشم بیشتر شد برای گشایش رزق و روزیم میخواستم الان یجورایی انگار پول به سمتم جذب میشه خواستم تشکری کرده باشم

نام: نژادی

در ساعت ۲۰:۳۲ این نظر را ثبت کرده است.

۰۵۱***۰۹۱۷-۵

در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۶ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
عزیزم سلام ممنون بخاطر سنگی که ارسال کردید برام بعد از شش روز آورد اداره پست تقریبا ده روزه دارم ازش استفاده میکنم خیلی باعث آرامشم شده و قبلا که احساسی میکردم که طلسم شدم دیگه بعد از اینکه دارم سنگ قدیس نشان نالیس استفاده میکنم خیلی اوضاع رو به بهبودی شده برایم خوابام بهتر شده است ممنون واقعا

نام: نیلوفر

در ساعت ۱۲:۵۸ این نظر را ثبت کرده است.

۴۱۵***۰۹۱۲-۰

در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۴ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
واااااااااااااااااااااااااااااای ممنون من برادرم همزاد داشت از همین نالیس که پیشنهاد دادید استفاده کردم اوایل یکم دیونه بازیاش کمتر شد اما چند وقته دیگه کاملا خوب شده خواستم دوباره بخرم ازتون همین قدیس نشان نالیس ممنونتون میشم که واتساپ پیامم ج بدید اینسری برای خودم میخوام بگیرم چون نظرات که دیدم برادرم که دیدم گفتم چرا خودم ازش استفاده نکنم = پیام دادم واتساپ

نام: مونا

در ساعت ۸:۲۶ این نظر را ثبت کرده است.

۹۰۳***۰۹۳۶-۱

در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۳ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
راضیم من من قدیس نشان ساده گرفتم دوست پسرم که قهوه ایم کرده بود خیلی خیلی بی احترامی پدر سگ بهم کرد موقع رفتن سه روز پیش بهم زنگ زد گفت گفتم زنگ بزنم ببینم زنده ای که منم بهش گفتم بیشعوری این چه طرز حرف زدنه ؟ گفت با گندی که من به رابطمون زدم خوب عزیز دلم غرورم اجازه نمیده که همین اول کار نازتو بخرم که گفتم پس کی میخوای بخری گفت بیا ببینمت اومد دنبالم رفتیم کافه نشستم دیدم نیومد گفتم لابد عوضی داره بازیم میده تا اومدم بلند بشم صاحب کافه یه دسته گل آورد برام گفت از طرف اقای محمدی هست گفتن تقدیمتون کنم بعدش خودش اومد و از دلم دراورد الان این سنگ قدیس نشان ساده که من گرفتم اینطوری در اومد سنگ قدیس نشان نالیس که گفتید قوی تره اونم میخوام و میشه هر دو را باهم استفاده کنم ؟

نام: سلطانی

در ساعت ۲۳:۴۰ این نظر را ثبت کرده است.

۲۷۷***۰۹۱۰-۶

در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۷ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
با ادب احترام همسر بنده برگشتن به خانه تشکر

نام: مصطفی

در ساعت ۱۷:۳۹ این نظر را ثبت کرده است.

۷۶۶***۰۹۱۹-۶

در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
داداش همین قدیس نشان نالیستونو من برای خودم سفارش دادم حاجی چقدر زیدم اخلاقش خوب شده بخدا واقعا مرام گذاشتید واقعا راضی خفنم

نام: فرزین

در ساعت ۱۱:۰۲ این نظر را ثبت کرده است.

۶۹۱***۰۹۳۷-۸

در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۳۱ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
اقا کامران اینجا نظرات جواب نمیدن من رفتم میگم چرا نظرات شما جواب نمیدید میگن اونجا برای عزیزانی هست که استفاده کردن محبت میکنن نظر میزارن هرکی سوالی داشته باشه به واتساپ پیام میده خواستم بگم الکی سوال نکن اینجا کسی جوابتو نمیده پاشو برو واتساپ والااااااا بیکاریا

نام: احدی

در ساعت ۲۱:۱۸ این نظر را ثبت کرده است.

۸۸۰***۰۹۳۳-۴

در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۸ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
سلام کامیار هستم پارسال ازتون خرید کردم اما هرچی گشتم دوباره ازتون خرید کنم پیداتون نکردم اخه اسم سنگ یادم رفته بود اتفاقی داشتم تو نت میچرخیدم اسم قدیس نشان نالیس خورد به چشمم به اطرافیانم قول داده بودم براشون بگیرم خواستم از همین سنگ قدیس نشان نالیس که خریده بودم پارسال برایم پنج عدد دیگه بفرستید

نام: بهنام

در ساعت ۱۸:۳۹ این نظر را ثبت کرده است.

۳۷۷***۰۹۱۲-۷

در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۰ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
جهت ابطال جادو ازتون خرید کرده بودم _ راضی هستم من هم

نام: بدون نامم

در ساعت ۰۴:۲۲ این نظر را ثبت کرده است.

۰۰۰***۰۹۱۲-۰

در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۲۰ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
لطفا واتساپ کوفتی سریع تر جواب بدید هی یه پیام الان میدید یدونه یه ساعت دیگه که نشد پاسخگویی مسخره شمام مگه من

نام: الهام

در ساعت ۱۴:۵۰ این نظر را ثبت کرده است.

۸۸۸***۰۹۱۹-۲

در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۰۴ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
بهتون گفتم بعد از استفاده نظرم تو سایت میزارم چه راضی باشم چه نه گفتم نظر میزارم برای بازگشت معشوق ازتون گرفته بودم اولش که خیلی آرامشم زیاد شد به طرز خاصی بعد بوتیک لباس فروشیم فروشش بیشتر شد و در آخر یه دفعه نامزدم اومد به بهونه ی اینکه مدارکم دستت جا مونده رابطتمون دوباره شکل گرفت ### ممنون برای منم جواب داده

نام: حیدری

در ساعت ۱۹:۲۷ این نظر را ثبت کرده است.

۴۴۷***۰۹۱۴-۲

در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۸ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
روانیم کردید از بس دیر جواب میدید تو واتساپ الانم که جواب دادید میگید سنگ قدیس نشان نالیس تموم کردید ؟ الان اوسکولم کردید ؟ باشه من تا فردا منتظر میمونم ببینم چی میشه حالا خوبه گفتم اوضاع زندگیم داغونه اینم شانس مسخره منه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + نوزده =