
ابطال طلسم مغازه , رسانه توسل ( جهت مشاوره مغازه و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , ابطال طلسم مغازه : اگر به این معنی باشد که سوتراهای باستانی قدیمیتر از قدیمیترین کتابهای ابهیدرما هستند. اما پذیرش بیرویه سوتراها منجر به عقیدهای شد که ماوراء طبیعی نقش بزرگتری در آن داشت. نه تنها قدرت های مافوق بشری را به بودا نسبت دادند، بلکه به آموزه سه بدن اعتقاد داشتند. در فلسفه، اگرچه واقع گرا بودند، معتقد بودند که اشیاء خارجی مستقیماً درک نمی شوند.
توسل : بلکه وجود آنها را استنباط می کنند.[۲۳۵] قبلاً در مورد دو مکتب دیگر چیزی گفته شد که هر دو واقعیت جهان خارج را انکار کردند. اختلافات بین آنها بیشتر به متافیزیک مربوط می شد تا الهیات و منجر به مناقشات مردمی نشد. تا این لحظه تاریخ بودیسم هند به طور منحصر به فردی مبهم بوده است. مهم ترین تاریخ ها موضوع بحث است.
ابطال طلسم مغازه
شخصیت های اصلی نیمه افسانه ای. اما هنگامی که سوابق زائران چینی شروع می شود، ما با چیز محکم تری در تماس هستیم. آنها تاریخ ها و حقایق را ثبت می کنند، اگرچه باید متأسف باشیم که آنها فقط آنچه را که شنیده اند تکرار می کنند و ابطال هر طلسم هیچ تلاشی برای انتقاد از سنت های هندی یا حتی در هم بافتن آنها در یک وقایع نگاری مرتبط نمی کنند.
ابطال طلسم مغازه : فا هسین، اولین نفر از این مردان جالب، در سال ۳۹۹ چین را ترک کرد و از ۴۰۵ تا ۴۱۱ در هند اقامت کرد و سه سال را در پاتالیپوترا و دو سال را در تامرالیپتی گذراند. او از پنجاب، هندوستان و بنگال بازدید کرد و روایت او این تصور را به جای ابطال طلسم دفینه میگذارد که همه اینها در کشورهای اصلی بودایی بودهاند: از دکن که او از آن بازدید نکرده است.
مغازه
مغازه : اگرچه هینایانیست ها به حساب می آیند، اما گامی را در جهت ماهایانا نشان می دهند. بنیانگذار مدرسه کومارالابدا بود که در بالا ذکر شد. در تخمین خود از کتاب مقدس، آنها دیدگاههای ویبهاشیکاها را معکوس کردند، زیرا آنها ابهیدرما را رد کردند و فقط سوترها ابطال طلسم بخت و آمدن خواستگار را پذیرفتند، با این استدلال که ابهیدرما عملاً عصارهای از آنهاست. به عنوان نقد ادبی، این درست است.
شنیده است که ساکنان آن وحشی هستند و نه بودایی، اگرچه حاوی برخی بود [۹۳] زیارتگاه های بودایی در مورد پادشاهی میانه (که به حساب او با موترا شروع می شود) می گوید که مردم آزاد و شادند و نه موجود زنده ای را می کشند و نه مشروب مست کننده دعای ابطال هر طلسم می نوشند.[۲۳۶] او اشاره ای به آزار و شکنجه نمی کند، اگرچه یکی دو بار اشاره می کند که برهمن ها نسبت به بودایی ها حسادت می کردند.
او همچنین نشان نمی دهد که خصومت شدیدی بین ماها و هینایانیست ها وجود داشته است. اما متن ابطال طلسم دو حزب متمایز بودند و او اشاره می کند که در هر محل غالب بود. او چین را از راه زمینی ترک کرد و هینایانا را در شن شن و ووئی (ظاهراً محلاتی نه چندان دور از لوب نور) اما ماهایانا در ختان یافت. در هند نزدیکتر، در کشورهایی که ظاهراً مربوط به بخشهایی از کشمیر و گیلگیت بودند.
راهبان بسیار زیاد و همگی هینایان بودند. در اودیانا هم همینطور بود و در گانهارا هینایانیستها هنوز در اکثریت بودند. در پنجاب هر دو مکتب رایج بودند، اما هینایانا ظاهراً قوی بود. در ناحیه موترا، قانون هنوز شکوفاتر بود، صومعهها و قلهها متعدد بودند و صدقههای فراوانی به راهبان داده میشد. او بیان میکند.
که اساتید ابهیدارما و وینایا به آن آثار، و ماهایانیان به کتاب پراجنا-پارامیتا، و همچنین به مانجوشری و کوان-شیه-یین، تقدیم کردند.او کشوری را که در آن مکانهای مقدس قرار دارد، مسکونی و متروک یافت، اما به نظر میرسد که این به دلایل عمومی بوده است، نه به ویژه به زوال دین. او اشاره می کند که نود و شش [۲۳۷] نوع دیدگاه نادرست در میان بودایی ها یافت می شود.
که به وجود فرقه های متعدد اما نه شدیداً متخاصم اشاره می کند و می گوید که ظاهراً در کوشالا هنوز پیروان دواداتا وجود داشتند که سه بودای قبلی را می شناختند. اما نه او از زادگاه این سه بودا دیدن کرد که شامل تاپ هایی بود که به افتخار آنها برپا شده بود. او ماگادا را مرفه و پرهیزکار یافت. او درباره پایتخت آن، پاتنا، میگوید: «در کنار قلههای آسوکا یک صومعه ماهایانا بسیار باشکوه و زیبا ساخته شده است.
یک صومعه هینایانا نیز وجود دارد که این دو با هم شامل ۶۰۰ یا ۷۰۰ راهب هستند». این احتمال وجود دارد که این امر نمونه ای از شرایط مذهبی ماگادا و بنگال باشد. هر دو مدرسه وجود داشتند اما [۹۴] ماهایانا شکوفاتر بود. بسیاری از مکان های قدیمی، مانند راجاگریها و گایا، متروک بودند، اما شهرهای جدیدی در نزدیکی آنها وجود داشت و بود گایا با سه صومعه زیارتگاهی بود.
در ناحیه تامرالیپتی (تملوک) در ساحل بنگال ۲۲ صومعه وجود داشت. از آنجایی که هدف اصلی او به دست آوردن نسخههایی از وینایا بود، او سه سال در پاتنه ماند و دستنوشتهها را کپی کرد. او در این مورد مشکلی پیدا کرد، زیرا مکاتب مختلف وینایا، که به گفته او تنها به دلیل اختلافات جزئی تقسیم شده بودند، نسخه های مربوط به خود را به صورت شفاهی ارائه کردند.
او در صومعه ماهایانیان یک نسخه خطی از قواعد ماسانغیکا را یافت و آن را کاملترین قلمداد کرد، اما قوانین سرواستیوادین را نیز از بین برد. پس از مرگ واسوباندو، نامهای اندکی با قدر متوسط در تاریخ بودیسم هند برجسته است. تغییراتی که رخ داد بزرگ اما تدریجی بود و نه به ابتکار مبتکران، بلکه به دلیل قدرت جذب هندوئیسم و جاذبه های مناسک جادویی و احساسی بود.
اما این گرایش، گرچه بدون شک وجود داشت، تا حدود سال ۷۰۰ پس از میلاد آشکار نشد. گزارشهای زائران چینی و ادبیاتی که حفظ شده نشان میدهد که در قرنهای بعد راهبان عمدتاً به کارهای مکتبی و تفسیری مشغول بودند. برجسته ترین جانشینان آسانگا منطق دانانی بودند که دیناگا در میان آنها برجسته بود. به نظر می رسد استیراماتی و گوناماتی به یک مکتب و شاید بهاوویوکا[۲۳۹] نیز تعلق داشته باشند.
نه از روی همدردی با آموزه های یوگاکارا.در جای دیگری که او برنامه درسی را که توسط راهبان دنبال میشود توصیف میکند، میگوید که آنها ابتدا یوگاکاریا-اشسترا و سپس هشت ترکیب آسانگا و واسوباندو را یاد میگیرند. از جمله آثاری که برای منطق تجویز شده است، است. راهب [۹۲] نه تنها باید ابهیدارما سرواستیوادین ها، بلکه آگاماها، معادل سوترا پیتاکا را نیز بیاموزد. بنابراین مطالعه سوتراها و آثار آسانگا و واسوباندو مورد تایید یک سرواستیوادین است.
دیدگاهتان را بنویسید