
دعانویس در کبودراهنگ همدان , رسانه توسل ( جهت مشاوره همدان و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعانویس در کبودراهنگ همدان : بر آن عظمت باشکوه، سرشار از گنجینههای معدنی، مانند کاناپهای باشکوه، ایزد سیوا با دختر فرمانروای کوهها همراهی کرد و با حضور [ص ۱۰۴] آدیتیاس توانا، واسوس قدرتمند، و بهشتیان. پزشکان، پسران اسوینی; توسط ، احاطه شده توسط قطار خود از ، پروردگار، که در ساکن است.
توسل : سرشار از گوهرها، تابناک مانند خورشید، و در سراسر سه جهان جشن گرفته می شود. با گستردگی بسیار زیاد، دسترسی به آن دشوار است، و موضوع مورد ستایش جهانی است.
دعانویس در کبودراهنگ همدان
همسران خورشید و سایر مظاهر که رودرا و مشرق نامیده می شوند، به ترتیب عبارتند از: سووارچالا، اوشا، ویکسی، سیوا، سوها، دیساس، دیکشا و روهینی. اکنون شرحی از فرزندانشان بشنوید که این جهان توسط نسلهای متوالی آنها ساکن شده است.
دعانویس در کبودراهنگ همدان : پسران آنها به طور جداگانه عبارت بودند از: (زهره)، بدن آتشین و بودا (عطارد) قربانی داکشا. (به گفته پروفسور ویلسون، این افسانه قابل توجه به منظور تمثیل مبارزه بین پرستندگان سیوا و ویشنو است که در آن اولی، پس از یک شکست موقت، به پیروزی رسید.) قبلا قله ای از مرو به نام ساویترا وجود داشت.
همدان
همدان : پس این هشت مظهر را رودرا، بهاوا، ساروا، ایسانا، پاساپوتی، بهیما، اوگرا و مهادوا نامگذاری میکنند که توسط زاده بزرگشان به آنها داده شده است. او همچنین ایستگاههای مربوط به آنها، یعنی خورشید، آب، زمین، هوا، آتش، اتر، برهمن و ماه را به آنها اختصاص داد. زیرا اینها اشکال مختلف آنها هستند.
دعانویس در کبودراهنگ همدان : مونی اوساناس بزرگ نیز وجود داشت: ریشی های مرتبه اول، با در راس آنها، الهی، قبل از وجود داشتند، با گروه های خوانندگان بهشتی خود. حکیمان نارادا و پاروتا؛ و سپاهیان بیشماری از پوره های آسمانی. نسیمی ملایم، پاک و معطر بر کوه میوزید. و درختان با گل هایی که در هر فصل شکوفا می شدند تزئین شده بودند. ویدیاداراها و سیداها، که از نظر فداکاری ثروتمند بودند.
منتظر مهادوا، پروردگار موجودات زنده بودند. و بسیاری از موجودات دیگر، در اشکال مختلف، او را ستایش کردند. پراکشاساها با ظاهری فوقالعاده، و پیساچاهای با استحکام زیاد، با اشکال و ویژگیهای مختلف، مسلح به سلاحهای گوناگون و شعلهور مانند آتش، از حضور به عنوان پیروان خدا خوشحال بودند. ناودین سلطنتی در آنجا ایستاده بود که به نفع اربابش بود، مسلح به سه گانه آتشین، که با درخشش ذاتی می درخشید.
دعانویس در کبودراهنگ همدان : و آنجا بهترین رودها، گانگا، مجموعه آبهای مقدس، ایستاده بود و خدای توانا را می پرستید. ماهادوای قادر مطلق و باشکوه که توسط همه عالیترین حکما و خدایان پرستش میشود. در زمانهای گذشته، داکشا قربانی مقدسی را در کنار هیماوات، در مکان مقدس گانگادوارا، که توسط ریشیها رفت و آمد میکردند، آغاز کرد. خدایان که مایل بودند در این مراسم باشکوه کمک کنند.
با ایندرا در راس خود به ماهادوا آمدند و هدف خود را اعلام کردند و با دریافت اجازه از او، طبق سنت گزارش می دهد، با ارابه های باشکوه خود به گانگادورا رفتند. آنها داکشا را، بهترین مؤمنان، در میان خوانندگان و حوریان بهشت، و دعانویس تضمینی در کرمانشاه حکیمان متعدد، در زیر سایه درختان خوشهای و گیاهان بالارونده یافتند. و همه آنها، چه ساکنان روی زمین، چه در هوا و چه در مناطق بالای آسمان، با حرکات ظاهری احترام به پدرسالار نزدیک شدند.
دعانویس در کبودراهنگ همدان : آدیتیاها، واسوسها، رودراها، ماروتها، که همگی حق شراکت در هدایا را داشتند، همراه با جیشنو حضور داشتند.(چهار طبقه پیتریس) اوشماپاها، سوماپاها، آجیاپاس ها، و ضوماپاس ها، (یا کسانی که از شعله، آب اسید، کره یا دود دعانویس یهودی در لرستان هدایا تغذیه می کنند)، [صفحه ۱۰۵] آسوین ها، و اجداد، با براهما آمد. موجودات از هر طبقه که از رحم، تخمک، از بخار، یا گیاه به دنیا آمده بودند، به دعوت آنها آمدند.
همانطور که همه خدایان، با عروس هایشان، که در وسایل نقلیه درخشنده خود، مانند آتش های بسیار شعله ور شدند. حکیم دادیچا با دیدن آنها که چنین جمع شده بودند، خشمگین شد و مشاهده کرد: «کسی که چیزی را که نباید پرستش کرد، میپرستد، یا دعانویس خوب در گیلان در جایی که باید احترام قائل شود، احترام نمیگذارد، قطعاً مرتکب گناه شنیع است.
دعانویس در کبودراهنگ همدان : سپس، خطاب به داکشا، به او گفت: «چرا به خدایی که ارباب زندگی است (پاسوبهارتی؟) ادای احترام نمیکنی؟» داکشا گفت: «من در حال حاضر بسیاری از رودراها، مسلح به سه تایی، با موهای بافته شده، حضور دارند. و دعا برای درد دست چپ به یازده شکل موجود است. من هیچ مهادوا دیگری را نمی شناسم.» دادیچا گفت: «دعای که خطاب به عیسی نیست، برای همه، یک احضار انفرادی (و ناقص) است.
از آنجایی که من هیچ الوهیت دیگری را برتر از سانخارا نمی بینم، این قربانی داکشا تکمیل نخواهد شد.» داکشا گفت: “من در یک فنجان طلایی، تمام این قربانی را که با دعاهای زیادی تقدیم شده است، به عنوان پیشکشی همیشه به خاطر ویشنوی بی نظیر، پروردگار بهترین دعانویس در استان فارس مقتدر همه، تقدیم می کنم.” (پس از گفتگوی بین ماهسوارای توانا و همسرش که او را با القاب کاملاً هومری خطاب می کند:) ماهسوارای توانا موجودی مانند آتش سرنوشت را از دهان خود آفرید. یک موجود الهی، با هزار سر، هزار چشم، هزار پا. در دست داشتن هزار چماق، هزار شفت. پوسته، دیسک، گرز را در دست گرفته و کمان و تبر جنگی فروزان در دست دارد. خشن و مهیب، با شکوه هولناک می درخشد و با هلال ماه تزئین شده است.
دعانویس در کبودراهنگ همدان : پوشیده از پوست ببری که خون میچکد، شکمی بزرگ دارد و دهانی وسیع مجهز به عاجهای مهیب. گوش هایش قائم بود، لب هایش آویزان بود. زبانش برق آسا بود. دستش صاعقه را به صدا درآورد. شعله های آتش از موهایش جاری شد. گردن بند مروارید دور گردنش پیچید. گلدسته ای از شعله بر سینه اش فرود آمد.
تابناک از درخشش، او مانند آتش پایانی به نظر می رسید که جهان را می بلعد. چهار عاج بزرگ از دهانی که از گوش به گوش امتداد یافته بود بیرون میآمدند. [صفحه ۱۰۶] او دارای حجم زیاد، قدرت بسیار، مردی نیرومند و پروردگار، ویرانگر جهان، و مانند درخت انجیر بزرگ در محیط بود. می درخشد مانند صد ماه در آن واحد؛ تند چون آتش عشق؛ دارای چهار سر، دندانهای سفید تیز، و جسارت، نشاط، فعالیت و شجاعت بسیار.
دعانویس در کبودراهنگ همدان : می درخشد با شعله هزار خورشید آتشین در انتهای جهان؛ مثل هزار ماه کم نور؛ به صورت عمده مانند با همه گیاهان درخشان. درخشان مانند خورشید نابودی در پایان اعصار. از قدرت مقاومت ناپذیر و جنبه زیبا. خشمانگیز، با چشمهای فرورفته و چهرهای که مانند آتش میسوزد. پوشیده از پوست فیل و شیر، و با مارها بسته شده است.
دیدگاهتان را بنویسید