
دعانویس برای گنج , رسانه توسل ( جهت مشاوره گنج و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعانویس برای گنج : و چرا آن؟ به خاطر صداقت و عدالت او. اما اگر ای شهروندان، مردی راستگو و عادل بخواهد: «ای، ای کاش من پس از مرگ در هنگام انحلال جسد، در خانواده یک خانواده ثروتمند از شهروندان ظاهر شوم»، ممکن است.
توسل : او در انحلال جسد، پس از مرگ، دوباره در خانواده یک خانواده ثروتمند بورژوا ظاهر می شود. و چرا آن؟ به خاطر صداقت و عدالت او. “اما ای شهروندان، آرزو کنید که راستگو و عادل باشید.
دعانویس برای گنج
کاش من، در هنگام انحلال بدن، پس از مرگ، در میان خدایان چهار پادشاه بزرگ – در میان سی و سه خدا – در میان خدایان سایه – در میان خدایان. خدایان مبارک – در میان خدایان شادی بی پایان – در میان خدایان ساکن فراتر از شادی بی حد و حصر – در میان خدایان جهان برهما – در میان خدایان درخشان – در میان خدایان درخشان تر – در میان خدایان بی اندازه درخشان در میان خدایان درخشان – در میان خدایان درخشنده – در میان خدایان درخشان تر – در میان خدایان تابناک بی اندازه – در میان خدایان درخشنده شوند.
دعانویس برای گنج : در میان خدایان توانا – در میان خدایان لذت بخش – در میان خدایان آفتابی – در میان خدایان متعال – در میان خدایان خدایان شکوهمند – در میان خدایان متعالی – در میان خدایان که از بی نهایت فضا برخوردارند – در میان خدایانی که از بی نهایت آگاهی برخوردارند – در میان خدایانی که از نیستی لذت می برند – در میان خدایان که نه از ادراک و نه از عدم ادراک لذت می برند، ممکن است اینطور باشد.
گنج
گنج : و چرا آن؟ به خاطر صداقت و عدالت او. “اما اگر ای شهروندان، مردی راستگو و درستکار بخواهد: “ای کاش در هنگام انحلال جسد، پس از مرگ، دوباره در خانواده یک روحانی ثروتمند از کشیشان ظاهر شوم”، ممکن است در انحلال جسد، پس از مرگ، دوباره در خانواده یک روحانی ثروتمند از کشیشان ظاهر می شود.
دعانویس برای گنج : چرا؟ به خاطر صداقت و عدالت او. »اما ای شهروندان، ای کاش یک راستگو و عادل باشید:«ای کاش میتوانستم هذیان را خشک کنم و نجات هذیانی دل، رهایی حکمت را، در حالی که هنوز زنده بودم، آشکار کنم، به فعلیت برسانم و به آن دست یابم». رهایی هذیانی قلب، رهایی خرد، در زمان زندگی من برای خود آشکار می شود.
متوجه می شود و به دست می آورد. «اما راهبان بیشتر از این چه باید کرد؟ ما می خواهیم خود را وقف هوشیاری کنیم. در روز، راه رفتن و نشستن، ذهن را از چیزهای ناراحت کننده پاک خواهیم کرد. در اولین ساعات شب،{۲۷۴}راه رفتن و نشستن، تطهیر ذهن از چیزهای آشفته. سپس در نیمه های شب، مانند شیر، به پهلوی راست دراز می کشیم.
دعانویس برای گنج : یک پا روی پای دیگر، با ذهن جمع شده و زمان بلند شدن را به یاد می آوریم. در آخرین ساعات شب دوباره برمیخیزیم و با راه رفتن و نشستن، ذهن را از مشکلات پاک میکنیم: پس شما راهبان من تمرین خوبی داشته باشید. اکنون دعانویس برای گشایش کار ای راهبان، ممکن است این فکر به سراغ شما بیاید: «ما خجالتی هستیم، فروتنیم، رفتارمان پاک است، گفتار پاک است، عقل پاک است، زندگی پاک است.
ما از دروازه های حواس محافظت می کنیم، میانه رو می خوریم، خود را وقف کرده ایم. به هوشیاری: بس است، انجام دعا برای شفای مریض وضعیت واتساپ شد، به مقصود زهد رسیدیم، دیگر کاری نداریم» و شما دوست دارید به آن راضی باشید. «اما راهبان بیشتر از این چه باید کرد؟ › ما می خواهیم خود را با آگاهی روشن مسلح کنیم. پاک کردن[S. 509]آگاه در آمدن و رفتن، هوشیار در نگاه کردن و دور نگاه کردن.
دعانویس برای گنج : هوشیار در کج کردن و بلند کردن، هوشیار در پوشیدن جامه و کاسه صدقه امریه، هوشیار در خوردن دعا برای شفای مریض که رد خور ندارد و آشامیدن، جویدن و چشیدن، هوشیار در اجابت مزاج و ژامبون، آشکارا هوشیار هنگام راه رفتن و ایستادن و نشستن، هنگام خوابیدن و بیدار شدن، هنگام صحبت کردن و سکوت: پس شما راهبان من باید خوب تمرین کنید.
اکنون ای راهبان ممکن است این فکر به ذهن شما خطور کند: ما شرمساریم، متواضعیم، رفتارمان پاک است، گفتار پاک دعانویس برای پولدار شدن است، عقل پاک است، زندگی پاک است، ما از دروازه های حواس محافظت می کنیم، میانه رو می خوریم، خود را وقف کرده ایم. به هوشیاری، مسلح به آگاهی روشن هستند: بس است، انجام شد، ما به هدف زهد رسیدیم. این تنها کاری است که ما باید انجام دهیم.
دعانویس برای گنج : و شما به این راضی خواهید بود. ای راهبان به شما می گویم که توجه شما را جلب می کنم: باشد که شما که در آرزوی هدف زهد هستید، هدف را شکست ندهید، زیرا هنوز کارهای بیشتری باید انجام شود. «اما راهبان بیشتر از این چه باید کرد؟ در آنجا دعا برای شفای بیمار فارسی راهبان، راهب به دنبال استراحتگاهی خلوت، بیشه، پایه درخت، غار صخره ای، مقبره کوهستانی، قبرستان، میان جنگل، کمپ زباله در دشت باز است.
پس از صرف غذا، پس از بازگشت از صدقه، پاهایش را روی هم گذاشته و بدنش را برافراشته می نشیند و بصیرت خود را پرورش می دهد. او شهوات دنیوی را رد کرده و در شهوت نفس می نشیند و دل خود را از شهوات پاک می کند. کینه توزی[S. 510]او رد کرده است، ذهن بی نفرت او درنگ کرده است،{۲۷۵}سرشار از عشق و شفقت نسبت به همه موجودات زنده، قلب خود را از کینه پاک می کند.
دعانویس برای گنج : او خسته خسته را رد کرده است، او از خستگی خسته است. او با عشق به نور، با بصیرت، آگاهانه آشکار، قلب خود را از خستگی بی حوصله پاک می کند. ناخشنودی غرور را رد کرده، از غرور منزه است. ذهنی عمیقاً آرام او قلب خود را از نارضایتی غرور آفرین پاک می کند. او نوسان را رد کرده است، از بلاتکلیفی گریخته است. در خیر شک نمی کند، دلش را از تزلزل پاک می کند.
به همین ترتیب، راهبان، اگر مردی که به خاطر بدهی ظلم شده، وارد تجارت شود. اما این تجارت برای او عاقبت رونقی داشت، به طوری که می توانست بدهی های قدیمی خود را بپردازد و حتی چیزی برای تحمل یک همسر برایش باقی بماند. او اکنون با خود میگوید: «من قبلاً به خاطر بدهیها درگیر تجارت بودم و این اکنون برای من رونق یافته است.
دعانویس برای گنج : حالا من بدهیهای قدیمیام را پرداخت کردهام و حتی چیزی باقی مانده که بتوانم از یک زن حمایت کنم». همانطور که راهبان، اگر مردی مریض، رنج میبرد، به بیماری سختی مبتلا میشد، نمیتوانست تغذیه را تحمل کند، دیگر نیرویی در بدنش نداشت.
دیدگاهتان را بنویسید