
دعانویس برای محبت و آشتی , رسانه توسل ( جهت مشاوره آشتی و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعانویس برای محبت و آشتی : من نمی توانم از این راه جلوتر بروم و نمی توانم بفهمم راهبان، نیکوکاران و بزرگواران از کجا می آیند و به کجا می روند: چگونه اگر اکنون کشیشان و صاحبخانه ها را ترغیب کنید: به راهبان نیکوکار و شریف نگاه کنید!
توسل : آنها را بالا نگه دارید، به آنها احترام بگذارید، به آنها احترام بگذارید و آنها را گرامی بدارید – آنگاه با چنین رفتاری قطعاً افکار آنها تغییر خواهد کرد و مارو دوسی راهگشا خواهد بود.
دعانویس برای محبت و آشتی
و مارو دوسی شیطان صفت به کشیشان و صاحبخانه هجوم آورد: «به نیکوکاران نگاه کنید. راهبان نجیب! آنها را ارزشمند نگه دارید، آنها را گرامی بدارید، به آنها احترام بگذارید، به آنها احترام بگذارید {۳۳۶}- پس با چنین رفتاری، قطعاً افکار آنها تغییر خواهد کرد و مارو دوسی وارد خواهد شد.» و آن کشیشان و صاحبخانهها، افراد شرور، تحت تأثیر دوسی مارو، راهبان فاضل و نجیب را نگه داشتند.
دعانویس برای محبت و آشتی : برای آنها ارزش قائل بودند، مورد احترام و تکریم قرار دادند. آنها و افراد شروری که در آن زمان مردند، وقتی بدن حل شد، پس از مرگ، اکثراً در مسیر درست به عالم بهشت رسیدند. – اما کاکوساندو، شیطان، عالی، مقدس، کاملاً بیدار راهبان را توصیه کرد: “تحریک شده، راهبان، کاهنان و صاحبان دوسی دم مارو هستند: “به آنها نگاه کنید.[S. 612]با فضیلت، راهبان شریف! او را بالا نگه دارید.
آشتی
آشتی : ذهن های عاشق، ذهن دلسوز،[S. 611] روح شاد و روح بی حرکت در حالی که در یک جهت می درخشیدند، سپس در یک جهت، سپس در سوم، سپس در چهارم، به همین ترتیب بالا و پایین: با شناختن خود در همه جا، با روحی عاشقانه در سراسر جهان تابیدند.ذهنی دلسوز، با ذهنی شاد و با ذهنی بی حرکت، با ذهنی گسترده، عمیق و نامحدود و پاک از خشم و کینه. – اما دوسی مارو، شرور، اکنون فکر می کند.
دعانویس برای محبت و آشتی : او را گرامی بدارید، به او احترام بگذارید و به او احترام بگذارید – آنگاه با چنین رفتاری، مطمئناً نظر او تغییر خواهد کرد و مارو دوسی راهگشا خواهد بود. بروید ای راهبان: بدبختی بدن را در نظر بگیرید، انزجار غذا را به یاد آورید، شادی تمام دنیا را به یاد بیاورید، زودگذر بودن همه ظاهر را به خاطر بیاورید.» و آن راهبان، شریرانی که به دستور کاکوساندو تعالی مقدس، کاملاً بیدارها، به این ترتیب آموزش داده شده بودند.
به قلب جنگل، یا زیر درختان بلند، یا در خلوتگاه های خالی عقب نشینی کردند: با ماندن در آنجا، به بدبختی بدن فکر می کردند، به انزجار غذا می اندیشیدند، به شادی و شادی مردم می اندیشیدند. تمام جهان، زودگذر بودن دعانویس برای ثروتمند شدن خود را از همه ظاهر حفظ کردند. – و کاکوساندو، شرور، متعالی، مقدس، او که کاملاً بیدار شده بود.
دعانویس برای محبت و آشتی : با قدرت برخاست و خرقه و کاسه خود را برداشت و به دنبال آن بزرگوار معرفت، برای غذای صدقه به روستا رفت. و دوسی مارو شریر به پسری برخورد کرد و خرده ای را گرفت و به سوی والتر بزرگ علم پرتاب کرد و سر او را دعانویس برای جذب پسر مجروح کرد. و بدبخت ارجمند دانش، شریر،{۳۳۷}کاکوساندو، با سر بریده و خون جاری، گام به گام به دنبال آن مبارک، قدوس، کاملاً بیدار شد.
و کاکوساندو، شرور، متعال، مقدس، کاملاً بیدار با نگاه فیل به اطراف نگاه کرد: › مارو واقعاً در اینجا هیچ اندازه گیری نمی دانست. در آن نگاه، ای شریر، دوسی مارو در جا ذوب شد و دوباره در جهنم سنگی ظاهر شد. که در[S. 613] یک جهنم، شیطان، که با سه نام خوانده دعانویس برای جلب محبت می شود: جهنم شش حس[۳۹] ، مانند جهنم نیزه های سفت و سخت، مانند جهنم درد درونی.
دعانویس برای محبت و آشتی : آن ستمکار، نگهبانان جهنم نزد من آمدند و گفتند: «هرگاه دو نیزه در دل تو بر هم زدند، ای شایسته، بدان دعانویس برای وسواس فکری که هزار سال از عذاب تو در جهنم به پایان رسیده است.» و من بدجور رنج کشیدم. یک، سالها، قرنهای بسیار، هزارهها در آن جهنم معدنی: ده هزاره من به تنهایی در گودال جهنم رنج کشیدم، بهعنوان نامش، افراطهای عاطفه را احساس کردم.
برادر ویساخو، اینطور نیست که راهبی که انقطاع محسوس را برمیگرداند، بگوید منقطع محسوس را برمیگردانم، یا منقطع محسوس را برمیگردانم، یا انحلال محسوس را دارم. لغو شد‹; اما او قبلاً ذهن خود را طوری رشد داده است که پذیرای آن شود.» “و هنگامی که راهب انحلال دعانویس برای شفای بیمار ادراک را از بین می برد، ای بزرگوار، چه چیزی ابتدا دوباره ظاهر می شود.
دعانویس برای محبت و آشتی : تمایز فیزیکی، یا تمایز زبانی، یا تمایز ذهنی؟” «هنگامی که یک راهب، برادر ویساخو، انحلال ادراک را از بین می برد، تمایز ذهنی ابتدا دوباره ظاهر می شود، سپس جسمی و سپس کلامی.» “و بزرگوار چه احساساتی بر راهب می آید وقتی که انحلال ادراک را برطرف می کند؟” [S. 559] «برادر ویساخو، سه حس به راهبی میرسد که انحلال ادراک را از بین برده است.
احساس پوچی، احساس بی خیالی، احساس سکون». «و عقل راهبی که انحلال ادراک را برگردانده است کجا می رود، متمایل می شود، خم می شود، فرو می رود، ارجمند؟ «ذهن راهبی که انحلال ادراک را از بین برده است، برادر ویساخو، به تنهایی میل می کند، به تنهایی تعظیم می کند، در خلوت فرو می رود». “چه احساساتی وجود دارد، بزرگوار؟” “برادر ویساخو سه نوع احساس وجود دارد.
دعانویس برای محبت و آشتی : احساس شادی، احساس غم انگیز، و احساس نه شادی و نه غم انگیز.” “و چگونه ای بزرگوار، احساس شادی، احساس غم انگیز، و احساس نه شادی و نه غم انگیز را توضیح می دهی؟” «لذت جسمانی یا روحی، برادر ویساخو، که انسان را خوشایند می کند، همان احساس شادی است. رنج جسمی یا روحی، برادر ویساخو، که باعث میشود فرد احساس ناراحتی کند، احساس ناراحتی است.
و احساس جسمی یا روحی، برادر ویساخو، که نه خوشایند است و نه ناخوشایند،{۳۰۳}این نه یک احساس شادی و نه غم انگیز است.» «و بانوی بزرگوار، شادی و غم چیست، در احساس غم چیست و چه شادی، و در احساس نه شادی و نه غم، شادی و غم چیست؟» [S. 560] «در احساس شادی، برادر ویساخو، تداوم شادی است و اندوه متناوب، در احساس پریشان، تداوم غم و شادی تناوب است.
دعانویس برای محبت و آشتی : و در احساس نه شادی و نه غم، درک شادی است و غم نافهم. ” “و بانوی بزرگوار، چه انگیزه ای در احساس شادی است، چه انگیزه ای در احساس غم انگیز است.
دیدگاهتان را بنویسید