
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی , رسانه توسل ( جهت مشاوره خانوادگی و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعا برای رفع مشکلات خانوادگی : با فراموش کردن اینکه مردی که او را دوست داشت بودا، پروردگار جهان، واعظ حقیقت بود، او را به پای او گرفت و به شدت گریست. در آنجا شرمنده شد و برخاست و با احترام در فاصله کمی نشست. پادشاه از شاهزاده خانم عذرخواهی کرد و گفت: “این از محبت عمیق او ناشی می شود و بیش از یک احساس موقتی [ص ۸۶] است.
توسل : در طول هفت سالی که همسرش را از دست داد، وقتی شنید که سیداتا سر او را تراشیده است، همین کار را کرد. وقتی شنید که او استفاده از عطرها و زیور آلات را کنار گذاشته است، او نیز استفاده از آنها را رد کرد. مثل شوهرش که در زمان های معین فقط از یک کاسه سفالی غذا خورده بود. او نیز مانند او از تخت های بلند با پوشش های زیبا چشم پوشی کرده بود، و وقتی شاهزاده های دیگر از او خواستگاری کردند.
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی
او پاسخ داد که هنوز از اوست. پس او را ببخش.» ۱۵ و آن حضرت با مهربانی با یاسودهرا صحبت کرد و از شایستگی های بزرگ او که از زندگی های پیشین به ارث رسیده بود گفت. او در واقع بارها و بارها به او کمک بزرگی کرده بود. برای بودیساتا زمانی که آرزوی رسیدن به روشنگری، بالاترین هدف بشریت را داشت، بسیار ارزشمند بود. و آنقدر مقدس بود که می خواست همسر یک بودا شود.
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی : پس این کارما او است و نتیجه شایستگی های بزرگ است. اندوه او وصف ناپذیر بوده است، اما آگاهی از شکوهی که میراث معنوی او را احاطه کرده است، با نگرش شریف او در طول زندگی اش افزایش یافته است، مرهمی خواهد بود که به طور معجزه آسایی همه غم ها را به شادی بهشتی تبدیل می کند. به تاتاگاتا ایمان آورد و به آموزه او پناه برد.
خانوادگی
خانوادگی : مدت زیادی است که من را ندیده است، او به شدت غمگین است. تا زمانی که غم و اندوه او اجازه داده نشود، قلبش می شکافد. اگر او به تاثاگاتا، قدوس دست بزند، نباید مانع او شوید.»۱۱ یاسودهارا در اتاقش نشسته بود، لباس های دعایی برای رفع مشکل ازدواج بد پوشیده و موهایش را کوتاه کرده بود. وقتی شاهزاده سیداتها وارد شد، از شدت محبتش، مانند ظرفی لبریز که قادر به مهار عشق خود نبود.
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی : از جمله ناندا، برادر ناتنی سیداتا، پسر پاجاپاتی، دواداتا، پسر دعا برای تقویت حافظه و رفع فراموشی عمو و برادر شوهرش، آپالی آرایشگر، و انورودا فیلسوف. چند سال بعد، آناندا، پسر عموی دیگر. از تبارک، همچنین به سانگه پیوست. او محبوب ترین شاگرد او، عمیق در درک [صفحه ۸۷] و در روح ملایم بود. و آناندا همیشه در کنار استاد مقدس حقیقت ماند، تا زمانی که مرگ آنها را از هم جدا کرد.
در روز هفتم پس از ورود بودا به کاپیلواتو، یاسودارا، راهولا را که اکنون هفت ساله بود، با شکوه و جلال یک شاهزاده پوشاند و دعای برای رفع غم و اندوه به او گفت: مرد مقدسی که ظاهرش چنان باشکوه است که شبیه برهما بزرگ است، پدر توست، او چهار معدن ثروت بزرگ دارد که من هنوز آنها را ندیده ام، نزد او برو و از او بخواه که آنها را در اختیار تو بگذارد.
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی : پسر باید دارایی پدرش را به ارث ببرد.” ۴ راهولا پاسخ داد: “من هیچ پدری جز پادشاه نمی شناسم. پدر من کیست؟” ۵ شاهزاده خانم پسر را در آغوش گرفت و از پنجره به او اشاره کرد بودا که اتفاقاً نزدیک کاخ بود و غذا می خورد.۶ راحولا دعا برای رفع ظلم ظالمان به سمت بودا رفت و به صورت او نگاه کرد بدون ترس و با محبت زیاد گفت: “پدرم!” ۷ و نزدیک او ایستاد و اضافه کرد.
«ای سامانا، حتی سایه تو هم جای سعادت است!»۸ وقتی تاثاگاتا از میهمانی خود به پایان رسید، صلوات داد و از قصر رفت، اما راهولا به دنبالش آمد و از پدرش ارث خواست. پسر، و نه خود مبارک.۱۰ آنگاه مبارک رو به ساریپوتا کرد و گفت: «پسرم ارث خود را می خواهد.من دعایی برای رفع استرس و ترس نمیتوانم گنجهای فناپذیر را به او بدهم که غم و اندوه را به همراه داشته باشد.
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی : اما میتوانم میراث حیات مقدسی را به او بدهم، که گنجی است که از بین نمیرود.»۱۱ آن حضرت با جدیت خطاب به راحلا فرمود: «طلا و نقره. و جواهرات در اختیار من نیست. اما اگر مایل به دریافت گنجینههای روحانی هستید و به اندازه کافی قوی هستید که آنها را حمل و نگهداری کنید، من چهار حقیقت را به شما میدهم که راه هشتگانه [صفحه ۸۸] عدالت را به شما میآموزد.
آیا دوست داری در برادری کسانی که زندگی خود را وقف فرهنگ دل میکنند و در جستجوی بالاترین سعادت قابل دستیابی هستند، پذیرفته شوی؟» (۱۲) و راهولا با قاطعیت پاسخ داد: «میکنم. من میخواهم به برادری بودا بپیوندم.» (۱۳) وقتی پادشاه شنید که راحولا به برادری بهخوس پیوسته است ناراحت شد.
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی : از او گرفته شد، نزد آن حضرت رفت و با او صحبت کرد و آن حضرت قول داد که از آن زمان به بعد هیچ کودک صغری را بدون رضایت والدین یا اولیای خود تعیین نخواهد کرد.۱۴ [ص ۸۹] تحکیم بودا دین XXX JĪVAKA، پزشک، مدتها قبل از آن که خداوند تبارک و تعالی به روشنایی دست یابد، در میان کسانی که به شدت در جستجوی نجات بودند، مرسوم بود.
آنها هدف دین می دانستند.بنابراین از هر چیزی که ممکن است در غذا، سرپناه و لباس تجملات باشد اجتناب کردند و مانند جانوران در جنگل زندگی کردند.برخی برهنه می شدند و برخی دیگر پارچه هایی را که در گورستان ها یا خاکریزها دور ریخته می شد می پوشیدند. .۱ هنگامی که مبارک از دنیا بازنشسته شد، [ص ۹۰] بی درنگ به خطای زاهدان برهنه پی برد و با توجه به زشتی عادت آنها، خود را در لباس های ریخته شده پوشاند.
دعا برای رفع مشکلات خانوادگی : ودزنی های بی مورد، آن حضرت و بهیکخوس هایش برای مدت طولانی به پوشیدن پارچه های ریخته شده گورستان ها و سرگین ها ادامه دادند.۳ سپس اتفاق افتاد که بهخوها با انواع بیماری ها عیادت کردند و مبارک اجازه داد. و صریحاً دستور استفاده از داروها را صادر کرد و در میان آنها حتی در هر زمان که نیاز بود به استفاده از مواد غیرمجاز دستور داد
دیدگاهتان را بنویسید