
دعا برای کاهش استرس و ترس , رسانه توسل ( جهت مشاوره ترس و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعا برای کاهش استرس و ترس : بنابراین روستا یک مثلث [صفحه ۶۷] بود که پایه آن روی رودخانه بود و تپه به عنوان راس. روی تپه چند صومعه ساج بود که راهبان از آن بیرون رانده بودند و سیصد غورک در آنجا پادگان داشتند. حصاری محکم از تپه تا رودخانه مانند دو بازو کشیده شده بود و سه دروازه وجود داشت، یکی در کنار تپه و یکی در انتهای رودخانه. در پشت سر شمماگا، کشور تحت فرمانروایی یک رئیس دزد به نام ماونگ یاینگ بود.
توسل : که می توانست از میان دهقانان حدود دویست یا سیصد مرد را که عمدتاً به قفل های سنگ چخماق مسلح بودند، تشکیل دهد. او در زمان پادشاه یک راهزن با تعداد کمی از پیروان بود که از مقامات محلی سرپیچی می کردند یا از آنها طفره می رفتند و در محله هایی در میان دورترین روستاها آزادانه زندگی می کردند.
دعا برای کاهش استرس و ترس
مانند بسیاری از رؤسای دزد در کشور ما و جاهای دیگر، او بیش از آنکه منفور مردم باشد، مورد پسند مردم بود، زیرا وحشیگریهایش به غریبهها یا دشمنان شخصی محدود میشد، و او دستگشا و سخاوتمند بود.
دعا برای کاهش استرس و ترس : ما اکنون به چیزها با چشمهای متفاوتی نسبت به کاری که دویست یا سیصد سال پیش انجام دادیم نگاه میکنیم، اما به جرات میتوانم بگویم که ماونگ یاینگ نه بهتر و نه بدتر از بسیاری از قهرمانان ما در مدتها قبل بود.
ترس
ترس : بالای یک دهکده تجاری بزرگ وجود دارد – تقریباً یک شهر کوچک – به نام. این بندر رودخانه ای برای تجارت بزرگ نمک از داخل کشور است و نگهداری آن مهم بود. روستا در امتداد ساحل رودخانه قرار داشت و در وسط آن، حدود دویست گز از رودخانه، تپه کوچکی برآمده است.
دعا برای کاهش استرس و ترس : او جنگجوی نسبتاً خوبی بود و تجربه کمی در جنگ با سربازان شاه داشت. و بنابراین بسیار طبیعی بود که وقتی دستگاه حکومت مانند خانههای کارتونی سقوط کرد و برخی از رهبران تحت تعقیب بودند، مردان جوان نزد او جمع شوند و خود را تحت فرمان او قرار دهند. او معمولاً چهل یا پنجاه مرد با خود داشت.
اما همانطور که گفتم میتوانست برای هر خدمتی پنج یا شش برابر تعداد [صفحه ۶۸] جمع کند و آنها را برای چند روز کنار هم نگه دارد. او خیلی زود متوجه شد که او و افرادش مطلقاً با نیروهای ما همتا نیستند. در دو یا سه تلاشی که برای مقابله با نیروها انجام داد، به طور علامتی تحت فشار قرار گرفت، بنابراین مجبور شد تاکتیک خود را تغییر دهد.
دعا برای کاهش استرس و ترس : تصمیم گرفت دشمن را تحریم کند. هیچ برمانی نباید خدمت زیر نظر او را بپذیرد، به او اطلاعات یا تدارکات بدهد، راهنمای او باشد یا به هر نحوی به او کمک کند. مائونگ یاینگ این قانون را به طور کلی اعلام کرد و قصد خود را برای اجرای آن با دقت اعلام کرد. او این کار را کرد. مردی رئیس روستایی در نزدیکی شمماگا بود که او را اعدام کرد، زیرا او به عنوان راهنمای گروهی از نیروها عمل می کرد.
و همه آذوقه را از داخل قطع کرد، در جاده ها دراز کشید و همه مردان را از ورود به شماغا منع کرد. وی همچنین اعلامیهای صادر کرد که ساکنان خود شمماگا باید شهر را ترک کنند. آنها نتوانستند پادگان را حرکت دهند، بنابراین مردم باید خودشان حرکت کنند. نباید به دشمن کمک کرد. روستاییان شماگا که عمدتاً تاجران کوچک نمک و برنج بودند، طبیعتاً از رفتن بیزار بودند.
دعا برای کاهش استرس و ترس : این تجارت تنها وسیله امرار معاش آنها بود، خانه ها تنها خانه آنها، و آنها ایده رفتن به کشور ناشناخته پشت سر را دوست نداشتند. علاوه بر این، مائونگ یاینگ از پول و آذوقه برای مردانش دعا برای خرید لوازم منزل به شدت متوجه مردان ثروتمندتر شد و در مجموع از داشتن پادگان انگلیسی در شهر پشیمان نشدند تا بتوانند در صلح تجارت کنند.[صفحه ۶۹]. ] عده ای کمی رفتند.
اما بیشتر آنها نرفتند، و با اینکه پول جمع کردند و برای ماونگ یاینگ فرستادند، در همان زمان تهدیدهای مائونگ یاینگ را به افسر انگلیسی که فرماندهی آن را برعهده داشت اطلاع دادند و التماس کردند که باید مراقب شهر باشد. چون ماونگ یاینگ بسیار دعایی برای فروش ماشین سریع عصبانی بود. وقتی متوجه شد که نمی تواند باعث متروک شدن شهر شود، پیام فرستاد تا بگوید آن را می سوزاند.
دعا برای کاهش استرس و ترس : نه سیصد خارجی و نه سه هزار نفر نباید از این قوم تنبل و بی میهن از انتقام دعا برای فروش سریع خانه با قیمت بالا او محافظت کنند.او آنها را تا ماه نو یک ماه معین مهلت داد و اگر تا آن زمان شهر تخلیه نمی شد، اعلام کرد که آن را ویران خواهد کرد. او آن را می سوزاند و مردانی را که از آنها نام می برد، که دستیاران اصلی خارجی ها بوده اند، می کشد. این هشدار کاملاً عمومی بود و تقریباً به یکباره به گوش افسر انگلیسی رسید.
وقتی شنید خندید. او سیصد مرد داشت و شورشیان سیصد نفر داشتند. او همگی نیروهای آموزش دیده و متحرک باشکوهی بودند، مردانی که برای جنگ ساخته شده بودند. برمه ها دهقان، غیرمسلح، آموزش ندیده بودند. او مطمئن بود که می تواند سه دعا برای فروش ماشین هزار نفر از آنها یا ده برابر این تعداد را با نیروی اندک خود شکست دهد، و البته اگر آنها را در فضای باز ملاقات می کرد.
دعا برای کاهش استرس و ترس : می توانست. هیچ کس این را بهتر از ماونگ یاینگ با تجربه تلخ نمی دانست. روستاییان نیز می دانستند، اما با این وجود ترس آنها را فرا گرفته بود، زیرا ماونگ یاینگ مردی بود که حرفش را می زد. او به اندازه تهدیدش خوب بود. یک شب، نیمه دعا برای خرید ماشین فوری شب، ناگهان به صورت دژی که غورک ها در آن زندگی می کردند، حمله کردند. پس همه غورکها با عجله بیرون آمدند و به سوی مرد سینه دویدند و آتش برگشت داغ و سنگین شد.
در یک لحظه، همانطور که به نظر می رسید، مهاجمان در روستا بودند. آنها در دروازه شمالی کنار رودخانه منفجر شده بودند، نگهبان برمه ای را در آن کشتند، و به داخل رفتند.
دعا برای کاهش استرس و ترس : آنها مشعل هایی را از آتشی که در حال سوختن یافتند روشن کردند و در یک لحظه روستا در آتش سوخت. از تپه به پایین نگاه می کنید، می توانید روستا را ببینید که شتابان شعله ور می شود، و در نور مهیب، مردان، زنان و کودکان وحشیانه در حال دویدن هستند.
دیدگاهتان را بنویسید