توسل

دعای حفظ آبروی دختر

احتیاط کنید : به دلیل قدرتمند بودن این کار حتما نوع استفاده خود را در واتساپ با کارشناسان فروش در میان بگذارید !!

دعا

توسل

مشاوره و سفارش دعا و طلسم در واتساپ

دعای حفظ آبروی دختر , رسانه توسل ( جهت مشاوره آبروی دختر و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعای حفظ آبروی دختر : اما من فوراً به خلق و خوی فوق العاده عالی آن مرد پی بردم. اشتیاق به شریعت مقدس و ایمان پر جنب و جوش و قوی او به من، که او را بر آن داشت که هیچ استرسی بر گرسنگی و خستگی نداشته باشد و ناراحتی های شخصی خود را به حساب نیاورد تا اشتیاق جدی خود را به قانون برآورده کند. ” در آن مناسبت تعداد بسیار زیادی از شنوندگان تغییر دین دادند.

توسل : بودا به صومعه ای رفت که بر روی تپه ای در نزدیکی شهر تسالیا ساخته شده بود و فصل هجدهم را در آنجا گذراند. در آن شهر بافنده ای بود که یک دختر داشت که همان حرفه پدرش بود. دختر بسیار مشتاق شنیدن موعظه های بودا بود. اما در روزی که بودا قرار بود به شهر بیاید تا دستورالعمل‌ها را به مردم برساند.

دعای حفظ آبروی دختر

این اتفاق افتاد که او مجبور شد بافت پارچه‌ای را که فوراً توسط صاحب آن لازم بود، تمام کند. سپس با خود گفت: من آنقدر تلاش خواهم کرد که هم کارم را تمام کنم و هم به موعظه معلمم گوش دهم. او فوراً دست به کار شد، نخ را روی قلاب پیچید و با خود برد تا آن را به سوله ای که ماشین بافندگی پدرش در آن قرار داشت، ببرد.

دعای حفظ آبروی دختر : در راه خود به سوله، او باید از نزدیک محلی عبور می کرد که جماعتی بی حرکت در مقابل بودا ایستاده بود و مشتاقانه منتظر کلماتی بود که قرار بود از دهان او بیفتد. او بند [صفحه ۲۵۰] خود را کنار گذاشت، با نخ پر شده بود، و با ترس پشت آخرین رتبه جماعت چمباتمه زد. بودا در یک نگاه، خلق و خوی کامل دختر جوان را دیده بود.

آبروی دختر

آبروی دختر : وقتی موعظه تمام شد، چند نفر از راهیان توجه اربابشان به یک مرد عادی را به سخره گرفتند. بودا که از درونی ترین افکار آنها آگاه بود، از دعا برای مرگ شوهر بد اخلاق طریق توبیخ آموزنده ای با آنها صحبت کرد: “پسران عزیز، به نظر می رسد از رفتار من در قبال آن پونهای بیچاره متعجب شده اید.

دعای حفظ آبروی دختر : این عمدتاً به نفع او بود که او یک سفر طولانی را انجام داده بود و به آن مکان آمده بود. به محض دیدن او باعث شد که به او نزدیک شود. دستور با خوشحالی اجرا شد. بودا با لحن دلگرم کننده ای از او پرسید که از کجا آمده و به کجا می رود. دختر با متواضعانه پاسخ داد که می‌داند از کجا آمده است و به کجا می‌رود.

در همان زمان، او اضافه کرد که از جایی که از آنجا آمده و از جایی که قرار است به آنجا برود بی اطلاع است. با شنیدن این پاسخ ظاهراً متناقض، بسیاری از طلسم خوش شانسی و ثروت شنوندگان به سختی توانستند از ابراز احساسات خشمگین خودداری کنند. اما بودا که خرد دختر را درک کرده بود، از آنها خواست که ساکت باشند.

دعای حفظ آبروی دختر : سپس رو به طرف همکار جوانش کرد و از او خواست که معنای پاسخش را توضیح دهد. گفت: می‌دانم که از خانه پدرم آمده‌ام و به سوله‌مان می‌روم، اما از چه هستی تا کنون آمده‌ام، این را کاملاً بی‌خبرم، همینطور در وجودش تردید دارم.

من در مورد این دو نکته کاملاً بی اطلاع هستم؛ ذهن من نه یکی را می تواند کشف کند و نه دیگری را. بودا حکمت دختر را تمجید کرد و بلافاصله آموزش خود را آغاز کرد. در پایان، او محکم در ایالت تاوتاپان مستقر شد. او فوراً عقب نشینی کرد، بند خود را برداشت و به سوله رفت.

دعای حفظ آبروی دختر : اتفاقاً پدرش در حالی که دستش را روی دسته ماشین بافندگی گذاشته بود، خواب بود. او به ماشین بافندگی نزدیک شد و شروع دعای برای فروش خانه فوری به مرتب کردن نخ کرد. پدرش که ناگهان از خواب بیدار شد، ناخواسته قسمتی از ماشین بافندگی را که دستش گذاشته بود هل داد و ضربه ای به سینه دخترش زد.

او به زمین افتاد و فوراً منقضی شد. پدر نگون بخت غرق در غم، سیل اشک را بر پیکر بی جان دخترش ریخت. او که نمی توانست خود را دلداری دهد، برخاست و نزد بودا رفت، به این امید که کمی [صفحه ۲۵۱] در پای او آسایش یابد.

دعای حفظ آبروی دختر : بودا او را محبت آمیز پذیرفت و با دستورات نیکش او را از باری که بر قلبش فشار می آورد رها کرد و به تدریج با موعظه چهار حقیقت بزرگ ذهن او را روشن کرد و به آرامی آن شادی شیرین را در قلب و روحش جاری کرد. خرد به تنهایی می تواند به شما منتقل کند.

بافنده تصمیم گرفت دنیا را رها کند، تقاضای ورود به مجلس را کرد و چندی بعد رهندا شد. این تبدیل توسط بسیاری دیگر دنبال شد. بودا به بازگشت و فصل نوزدهم را در صومعه گذراند. فصلی که تمام شد، بودا به مناطق ماگاتا رفت و در همه جا موعظه کرد. قبل از آن زمان، مرد ثروتمندی در رادزاگیو زندگی می کرد که تنها دختری داشت که با بیشترین دقت و علاقه بزرگ شده بود.

دعای حفظ آبروی دختر : او در آپارتمان های بالای یک خانه عالی زندگی می کرد. در یک روز جذب ثروت با تسبیح معین، در یک ساعت اولیه صبح، او به مردمی نگاه می کرد که از کشور به شهر هجوم آورده بودند. او در میان بسیاری یک شکارچی جوان را دید که در حال رانندگی گاری پر از گوشت گوزن است.

او ظاهر زیبا و پرانرژی او را بسیار تحسین می کرد. او فوراً شیفته او شد و تمام تمهیدات لازم را برای فرار با او انجام داد. او موفق شد، با شکارچی ازدواج کرد و خانواده بزرگی از او داشت. با گذراندن یک روز از جنگل، عالی ترین بودا با آهویی روبرو شد که در شبکه یک شکارچی گرفتار شده بود.

دعای حفظ آبروی دختر : او با احساس مهربانی به جانور بیچاره کمک کرد تا از شبکه ها خارج شود. پس از این اقدام خیرخواهانه، زیر درختی استراحت کرد. شکارچی به زودی ظاهر شد و در کمال تاسف بلافاصله متوجه شد که کسی او را از طعمه خود محروم کرده است. در حالی که به اطراف نگاه می کرد.

بودا را با لباس زردش دید که آرام زیر سایه درختی بزرگ آرام گرفته بود. شکارچی با خود گفت: «این همان مردی است که شرارت کرده است، من جذب ثروت با سرکه او را به خاطر دخالت های ناروای خود بها خواهم داد.» پس با عجله تیری را برداشت و روی کمان گذاشت تا بدکار را تیرباران کند.

دعای حفظ آبروی دختر : اما علیرغم تلاش‌های او که به دلیل تشنگی انتقام زیاد شده بود، نتوانست موفق شود. هر دو دستش با یک لرزش ناگهانی گرفتار شد و پاهایش انگار به زمین میخ شده بود. در آن حالت بی حرکت ایستاد. بودا غرق در مدیتیشن، از آنچه در نزدیکی او می گذشت آگاه نبود.

پسران شکارچی و همسرانشان از اینکه پدرشان در ساعت معمول از بازدید تورهایش برنگشت، بسیار ناراحت شدند. آنها می ترسیدند که حادثه ای ناگوار او را فرا گرفته باشد. آنها خود را مسلح کردند و به دنبال او رفتند. خیلی زود به جایی رسیدند که موقعیت غم انگیز پدرشان را دیدند.

دعای حفظ آبروی دختر : در همان لحظه با مشاهده فردی زردپوش، با عجله به این نتیجه رسیدند که به قدرت برخی جذابیت ها، پدرشان را به این وضعیت اسفبار آورده است. تصمیم گرفتند او را بکشند. اما در حالی که آنها در حال آماده شدن برای اجرای طرح ظالمانه خود بودند، دستانشان که ناگهان بی حس شده بودند.

نتوانستند سلاح ها را بگیرند و همه بی حرکت و بی زبان ایستادند. بودا که سرانجام از تفکر بیدار شد، شکارچی و تمام خانواده اش را دید که در مقابل او ایستاده بودند. او با دلسوزی بر آنها، آنها را به حالت عادی بازگرداند و آنها را موعظه کرد. همه به زانو در آمدند، خواستار عفو او شدند.

دعای حفظ آبروی دختر : به او ایمان آوردند و اوپاساکاسی پرشور شدند. بودا به بازگشت تا فصل بیستم را در صومعه بگذراند. در آن دوره بود که تغییر قابل توجهی در مدیریت امور داخلی گائوداما رخ داد. تا به حال، هیچ کس در میان مذهبی ها به طور ویژه برای حضور در بودا و رسیدگی به خواسته های او تعیین نشده بود.

ولى بعضى از آنان بنابر احوال، وظیفه پسندیده و شرافتمندانه خدمتگزارى را بر عهده گرفتند.با این حال طبیعت انسان گهگاه اجازه می دهد، حتی در بهترین انسان ها، برخی از نشانه های نقص ذاتی خود ظاهر شود. در دو نوبت، راهان که به دنبال بودا رفتند و کوزه‌ی دلاور او و قسمتی از لباس او را حمل می‌کردند [صفحه ۲۵۳] می‌خواستند به یک جهت بروند.

دعای حفظ آبروی دختر : در حالی که بودا می‌خواست آنها را به سمت دیگری دنبال کنند. در مورد او، او از پذیرش این دفتر بسیار خوشحال خواهد شد. بودا آمادگی خود را برای اعطای شغل شریف به او ابراز کرد. او رسماً خدمتگزار فرا منصوب و نامزد شد، و در طول بیست و پنج فصل باقیمانده، به عنوان خدمتگزار محبوب و فداکار در شخص بودا عمل کرد.

تنها از طریق او بازدیدکنندگان به حضور بودا وارد شدند و دستورات به اعضای مجمع ابلاغ شد. گائوداما در آن زمان پنجاه و پنج ساله بود. در روز معینی به قصد جمع آوری صدقه به روستای زانتو رفت. مان نات، دشمن سرسخت او، به قلب همه روستاییان وارد شد تا از صدقه دادن آنها به دلخواه جلوگیری کند.

دعای حفظ آبروی دختر : او آنقدر در طراحی شیطانی خود موفق بود که هیچ کس متوجه عبور گائوداما از خیابان نشد و به او صدقه نداد. وقتی به دروازه نزدیک شد، منه در کنار [صفحه ۲۵۴] خیابان ایستاد و با لحنی کنایه آمیز از او پرسید که در زیر گرسنگی چه احساسی دارد.

دعا و طلسم توسل
نظر دعا و طلسم توسل

نام: نیلوفر

در ساعت ۱۰:۱۰ این نظر را ثبت کرده است.

۲۱۳***۰۹۱۲-۳

در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲۲ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
چند وقت پیش با دختر خالم داشتم صحبت میکردم گفت از قدیس نشان نالیس داره استفاده میکنه بهش گفتم آخه من رقیب عشقی دارم براش شرایطم توضیح دادم گفت بیا از قدیس نشان نالیس استفاده کن ببینیم چی میشه منم که ذوق شوق رضایتشو دیدم گفتم بزار یه امتحان کنم الان خواستم نظر بنویسم هم خستگیتون رفع بشه هم قدردانی کرده باشم هم نظرمو بگم آره برای منم جواب داد همسرم بعد از اینکه رفته بود برگشت اونم نه همینطوری با گل شیرینی اومد خونه و عذر خواهی کرد کلی ---- ممنونم ازتون

نام: شایان

در ساعت ۲۱:۴۴ این نظر را ثبت کرده است.

۶۴۲***۰۹۱۲-۸

در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۹ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
سلام وقت بخیر من از سنگ قدیس نشان نالیس استفاده کردم خیلی آرامشم بیشتر شد برای گشایش رزق و روزیم میخواستم الان یجورایی انگار پول به سمتم جذب میشه خواستم تشکری کرده باشم

نام: نژادی

در ساعت ۲۰:۳۲ این نظر را ثبت کرده است.

۰۵۱***۰۹۱۷-۵

در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱۶ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
عزیزم سلام ممنون بخاطر سنگی که ارسال کردید برام بعد از شش روز آورد اداره پست تقریبا ده روزه دارم ازش استفاده میکنم خیلی باعث آرامشم شده و قبلا که احساسی میکردم که طلسم شدم دیگه بعد از اینکه دارم سنگ قدیس نشان نالیس استفاده میکنم خیلی اوضاع رو به بهبودی شده برایم خوابام بهتر شده است ممنون واقعا

نام: نیلوفر

در ساعت ۱۲:۵۸ این نظر را ثبت کرده است.

۴۱۵***۰۹۱۲-۰

در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۴ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
واااااااااااااااااااااااااااااای ممنون من برادرم همزاد داشت از همین نالیس که پیشنهاد دادید استفاده کردم اوایل یکم دیونه بازیاش کمتر شد اما چند وقته دیگه کاملا خوب شده خواستم دوباره بخرم ازتون همین قدیس نشان نالیس ممنونتون میشم که واتساپ پیامم ج بدید اینسری برای خودم میخوام بگیرم چون نظرات که دیدم برادرم که دیدم گفتم چرا خودم ازش استفاده نکنم = پیام دادم واتساپ

نام: مونا

در ساعت ۸:۲۶ این نظر را ثبت کرده است.

۹۰۳***۰۹۳۶-۱

در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۳ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
راضیم من من قدیس نشان ساده گرفتم دوست پسرم که قهوه ایم کرده بود خیلی خیلی بی احترامی پدر سگ بهم کرد موقع رفتن سه روز پیش بهم زنگ زد گفت گفتم زنگ بزنم ببینم زنده ای که منم بهش گفتم بیشعوری این چه طرز حرف زدنه ؟ گفت با گندی که من به رابطمون زدم خوب عزیز دلم غرورم اجازه نمیده که همین اول کار نازتو بخرم که گفتم پس کی میخوای بخری گفت بیا ببینمت اومد دنبالم رفتیم کافه نشستم دیدم نیومد گفتم لابد عوضی داره بازیم میده تا اومدم بلند بشم صاحب کافه یه دسته گل آورد برام گفت از طرف اقای محمدی هست گفتن تقدیمتون کنم بعدش خودش اومد و از دلم دراورد الان این سنگ قدیس نشان ساده که من گرفتم اینطوری در اومد سنگ قدیس نشان نالیس که گفتید قوی تره اونم میخوام و میشه هر دو را باهم استفاده کنم ؟

نام: سلطانی

در ساعت ۲۳:۴۰ این نظر را ثبت کرده است.

۲۷۷***۰۹۱۰-۶

در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۷ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
با ادب احترام همسر بنده برگشتن به خانه تشکر

نام: مصطفی

در ساعت ۱۷:۳۹ این نظر را ثبت کرده است.

۷۶۶***۰۹۱۹-۶

در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
داداش همین قدیس نشان نالیستونو من برای خودم سفارش دادم حاجی چقدر زیدم اخلاقش خوب شده بخدا واقعا مرام گذاشتید واقعا راضی خفنم

نام: فرزین

در ساعت ۱۱:۰۲ این نظر را ثبت کرده است.

۶۹۱***۰۹۳۷-۸

در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۳۱ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
اقا کامران اینجا نظرات جواب نمیدن من رفتم میگم چرا نظرات شما جواب نمیدید میگن اونجا برای عزیزانی هست که استفاده کردن محبت میکنن نظر میزارن هرکی سوالی داشته باشه به واتساپ پیام میده خواستم بگم الکی سوال نکن اینجا کسی جوابتو نمیده پاشو برو واتساپ والااااااا بیکاریا

نام: احدی

در ساعت ۲۱:۱۸ این نظر را ثبت کرده است.

۸۸۰***۰۹۳۳-۴

در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۸ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
سلام کامیار هستم پارسال ازتون خرید کردم اما هرچی گشتم دوباره ازتون خرید کنم پیداتون نکردم اخه اسم سنگ یادم رفته بود اتفاقی داشتم تو نت میچرخیدم اسم قدیس نشان نالیس خورد به چشمم به اطرافیانم قول داده بودم براشون بگیرم خواستم از همین سنگ قدیس نشان نالیس که خریده بودم پارسال برایم پنج عدد دیگه بفرستید

نام: بهنام

در ساعت ۱۸:۳۹ این نظر را ثبت کرده است.

۳۷۷***۰۹۱۲-۷

در تاریخ ۱۴۰۲/۴/۲۰ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
جهت ابطال جادو ازتون خرید کرده بودم _ راضی هستم من هم

نام: بدون نامم

در ساعت ۰۴:۲۲ این نظر را ثبت کرده است.

۰۰۰***۰۹۱۲-۰

در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۲۰ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
لطفا واتساپ کوفتی سریع تر جواب بدید هی یه پیام الان میدید یدونه یه ساعت دیگه که نشد پاسخگویی مسخره شمام مگه من

نام: الهام

در ساعت ۱۴:۵۰ این نظر را ثبت کرده است.

۸۸۸***۰۹۱۹-۲

در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۰۴ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
بهتون گفتم بعد از استفاده نظرم تو سایت میزارم چه راضی باشم چه نه گفتم نظر میزارم برای بازگشت معشوق ازتون گرفته بودم اولش که خیلی آرامشم زیاد شد به طرز خاصی بعد بوتیک لباس فروشیم فروشش بیشتر شد و در آخر یه دفعه نامزدم اومد به بهونه ی اینکه مدارکم دستت جا مونده رابطتمون دوباره شکل گرفت ### ممنون برای منم جواب داده

نام: حیدری

در ساعت ۱۹:۲۷ این نظر را ثبت کرده است.

۴۴۷***۰۹۱۴-۲

در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۸ این نظر را ثبت کرده است.


نظرات دعا و طلسم و سنگ قدیس نشان نالیس
روانیم کردید از بس دیر جواب میدید تو واتساپ الانم که جواب دادید میگید سنگ قدیس نشان نالیس تموم کردید ؟ الان اوسکولم کردید ؟ باشه من تا فردا منتظر میمونم ببینم چی میشه حالا خوبه گفتم اوضاع زندگیم داغونه اینم شانس مسخره منه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 5 =