
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه , رسانه توسل ( جهت مشاوره برای خانه و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه : باید به آن کشور، سی یودزنا دورتر از ثواتیت، بروند. اجازه ندهید هیچ کس هیچ چیزی را در نظر نگیرد، اما با پرهیز شدید اجازه دهید خود را برای شنیدن قانونی که من موعظه خواهم کرد، آماده کنند. ماوکالان پس از ادای احترام به بودا، به محلی که انبوه جمع شده مشتاقانه منتظر او بودند، بازگشت.
توسل : او تمام جزئیات مصاحبه اش با بودا را به آنها گفت و هوشیاری آرزوی بازگشت سریع خود به زمین را به آنها منتقل کرد. در روز کامل شدن ماه تادین کیوت (اکتبر)، بودا خود را آماده کرد تا به جایگاه مردان برود. او یک شاهزاده تاگیاس را فراخواند و به او دستور داد تا همه چیز را برای فرود خود آماده کند.
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه
با توجه به درخواست او، سه نردبان یا پله را آماده کرد، یکی از سنگ های قیمتی که وسط را اشغال می کرد. یکی در سمت راست [ص ۲۲۶] ساخته شده از طلا. و سومی از نقره در سمت چپ. پای هر نردبان بر روی زمین، نزدیک دروازه شهر تین-کا-تا قرار داشت، و قله آنها بر بالای کوه مینمو تکیه داشت.
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه : نردبان میانی برای بودا، نردبان طلایی برای نات ها و نردبان نقره ای برای برهماها بود. بودا پس از رسیدن به قله پله ها، مدتی ایستاد و تصمیم گرفت تا قدرت خود را به نمایش بگذارد. او به بالا نگاه کرد و تمام صندلی های برتر برهما به طور مشخص توصیف شده بود. با نگاهش به پایین، چشمانش می توانست ببیند و تا پایین ترین جهنم در ته زمین فرو رود.
مشتری برای خانه
مشتری برای خانه : اما هنگامی که در پای کوه مینمو قرار گرفت، در منظره جمعیتی که ترک کرده بود، بالا رفت و به زودی در حضور بودا رسید. که او موضوع مأموریت خود را توضیح داد. بودا پاسخ داد: «پسرم، برادرت تاریپوترا فصل خود را در کدام کشور می گذراند؟» مائوکالان پاسخ داد: در شهر تین-کا-تا. بودا گفت: «خب، هفت روز بعد، در ماه کامل تادین کیوت (اکتبر)، من نزدیک دروازه شهر تین-کا-تا فرود خواهم آمد؛ برو و به مردم بگو کسانی که می خواهند مرا ببینند.
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه : نات های بیش از هزار سیستم می توانستند یکدیگر را ببینند. مردها میتوانستند ناتها را در صندلیهای خوش شانس خود درک کنند، و نتس مردان را در خانههای زمینیشان میدید. شکوه شش گانه با شکوه بی نظیری از شخص بودا سرازیر شد که برای همه جمعیت قابل مشاهده شد. کسی نبود که بودا را ستایش نکند.
با داشتن ناتس در سمت راست و برهماها در سمت چپ، باشکوه ترین فرا شروع به پایین آمدن پیروزمندانه خود کرد. قبل از او یک نات، چنگ در دست داشت و آهنگین ترین آهنگ ها را می نواخت. نات دیگری او را هواکش کرد. یک رئیس برهما چتر طلایی را بالای سر او گرفت.
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه : بودا در محاصره آن قشر درخشان، نزدیک دروازه شهر تین-کا-تا فرود آمد و مدتی در آنجا توقف کرد. تاریپوترا فوراً به حضور بودا آمد، در فاصله ای دور به او ادای احترام کرد و با قلبی مملو از شادی گفت: “در این روز، ای با شکوه ترین بودا، همه نات ها و مردم عشق خود را به تو نشان می دهند. ” بودا پاسخ داد: “خوشا به حال تاریپوترا، و خوشا به حال همه کسانی که به خاطر من شادی می کنند.
مردم و نات ها کسی را دوست دارند که با شریعت متعالی آشنا باشد، به احساسات خود پایان دهد، و به بالاترین مقام رسیده باشد. تفکر”در پایان گفتار او، موجودات بیشماری چهار اصل بزرگ را درک کردند، و پانصد راهان که تاریپوترا مأمور آموزش آنها شده بود، به ایالت آرهات رسیدند. در جایی که [صفحه ۲۲۷] همه بوداها هنگام آمدن از آنجا پا جذب ثروت با گل قاشقی گذاشتند. مقر توادینثا، دزدی[۱] همیشه برپا بوده است. بودا، با ترک اقامت گزید. شهرت شگفتیهایی که انجام داده بود.
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه : شهرت او را افزایش داد و نشانههای تازهای از احترام و احترام را از مردم برانگیخت. صدقه از هر طرف به صومعه سرازیر شد. آزادگی مردم نسبت به شخص او و شاگردانش به طرز شگفت انگیزی گسترش یافت. بدعت گذاران که در وتالیه و همسایگی آن ازدحام کردند.
به موفقیت های بودا به شدت حسادت کردند. ضرری که آنها در کمک های مردمی متحمل شدند، به نارضایتی درونی دامن زد. آنها تصمیم گرفتند که ابزاری برای پایین آوردن دعا برای حفظ آبرو شخصیت بودا در نظر مردم بیاندیشند.
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه : پس از مشورت طولانی، آنها بر روی نقشه زیر ثابت کردند: – یک زن خاص با زیبایی فوق العاده، اما دارای شخصیت نسبتاً مشکوک، وادار شد که به آنها بپیوندد تا گائوداما را به تجاوز به او متهم کند. او تدبیر کرد که ظاهر فردی را در حالت حاملگی تصور کند.
و با پوشاندن خود با یک تکه پارچه قرمز، به اطراف شهر رفت و گزارش های شیطانی در مورد شخصیت بودا پخش کرد. او حتی این جسارت را داشت دعا برای مرگ زن بد که به صومعه دزتاون برود و از بودا بخواهد که مکانی را برای حبس نزدیک او فراهم کند و به همین ترتیب برای خود و کودکی که از او باردار بود، نگهداری کند.
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه : با این حال، چنین فحاشی بدنامی او را به هیچ وجه تحت تأثیر قرار نداد. او که از بی گناهی خود آگاه بود، هیچ چیز از آرامش و آرامش همیشگی خود را از دست نداد. اما با دخالت این تهمت آشکار شد. دو موش ریسمانی را که روی شکم بسته بود گاز گرفتند [صفحه ۲۳۱] دستگاهی که برای سرپا دعا برای حفظ آبروی خانواده نگه داشتن فریب طراحی شده بود، و ناگهان همه روی زمین افتاد و بیگناهی حکیم را اعلام کردند و دشمنانش را زدند.
با سردرگمی هرکسی که در آن مناسبت حضور داشت، خشم خود را نسبت به چنین تلاشی پست از جانب بدعت گذاران ابراز کرد. اما بودا متواضعانه پاسخ داد دعا برای مرگ شوهرم که آنچه اخیراً اتفاق افتاده است، یک انتقام عادلانه برای رفتار نادرست خود در زمان وجود قبلی است.
دعا برای پیدا شدن مشتری برای خانه : در آن زمان، او در یک روز خاص تحت تأثیر مشروب بود، که در راه خود با یک پیتزگابودا ملاقات کرد. او بدون هیچ دلیل و تحریکی با پست ترین و درشت ترین عبارات از مقدسات سوء استفاده کرد و تا آنجا پیش رفت که به او گفت که تمام زندگی او یک سری اقدامات ریاکارانه نیست.
سپس رو به شاگردانش کرد و با قیافهای شدید اضافه کرد که آنچه اکنون شاهد آن بودهاند، مجازات عادلانهای است که تحت تأثیر بدیهای ایجاد شده و ناشی از اعمال شیطانی سابقش بر او تحمیل شده است. فصل هشتم در بیشه یا جنگل تساکالا سپری شد و هنگامی که باران ها به پایان رسید.
دیدگاهتان را بنویسید