
دعا برای شکستن طلسم بیکاری , رسانه توسل ( جهت مشاوره بیکاری و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعا برای شکستن طلسم بیکاری : برای مدت طولانی آنها را تحقیر کرده بود. (سلام پدرسالار پنجم به هوی ننگ را به خاطر بیاورید: “اگر اهل جنوب هستید، باید بربر باشید.”) اگرچه بودیسم سنتی (از جمله معلمان دیانا) به شکوفایی خود ادامه داد و شهر چانگ آن الگویی برای تمدن آسیایی باقی ماند، قدرت سیاسی دولت تانگ در شمال به تدریج پژمرده شد.
توسل : و با کاهش آن، ثروت مؤسسات سنتی چان نیز که تحت حمایت امپراتوری شکوفا شده بودند، کاهش یافت. معلمان جدید چان مدرسه جنوبی ممکن است در اعتبار و استقلال جدید خود احساس رضایت می کردند، اما همچنان در معرض میل ریشه دار چینی ها برای داشتن تبار بودند. (شاید در سرزمین کنفوسیوس، اجداد معنوی برای کرامت ضروری بوده اند.) پیروزی افسانه هوی ننگ در شمال بر چانییست ها در جاهای دیگر گم نشده بود.
دعا برای شکستن طلسم بیکاری
و عملاً به این معنی بود که برای هر مکتب چان. برای برخورداری از اعتبار در سراسر کشور، باید می توانست نسب خود را به این جنوبی بی سواد و معبدش در تسائوچی ردیابی کند. متأسفانه معلوم شد که این کار دشواری است، زیرا زمانی که هوی ننگ واقعاً به عنوان ششمین پدرسالار شناخته شد، نیم قرن بود که مرده بود و تعداد کمی از چینی ها بودند که حتی از وجود او آگاه بودند.
دعا برای شکستن طلسم بیکاری : و هیچ کس به جز شن. -هویی که تا به حال ادعا کرده زیر نظر او درس خوانده است. پس چگونه می توان او را بنیانگذار مدارس چان در سراسر چین کرد؟ محقق هو شی در مورد چگونگی ایجاد “نسب” هوی-ننگ پس از این واقعیت، تا حدودی نابخردانه حدس زده است: “در ربع آخر قرن هشتم، تقریباً همه مدارس چان ازدحام بزرگی به راه افتادند. سوار گروه موسیقی مدرسه هوی ننگ شوید.
بیکاری
بیکاری : آزادی و استقلال فکری بیش از شناخت دنیوی است.» (۳) و در واقع همین معلمان مانند قارچ شروع به ظهور کرده بودند. در قلههای تنها، معلمان روشنگری ناگهانی در حال آزمایش راههای جدیدی برای انتقال بینش بی کلام بودند. به نظر میرسد که آنها بودیسم سنتی را تحقیر میکردند، شاید تا حدی به این دلیل که بودیسم – که منظور نخبگان فرهنگی و اشراف در پایتختهای چانگ آن و لویانگ است.
دعا برای شکستن طلسم بیکاری : هویننگ در اوایل قرن هشتم درگذشت و شاگردان او عمدتاً زاهدانی ناشناخته بودند که در خلوتگاههای تپهای خود زندگی میکردند و میمردند. بنابراین در دهههای پایانی قرن، برخی از آن نامهای ناشناخته به یاد ماند یا کشف شد. دو تا از نامهایی که به این ترتیب از گمنامی نبش قبر شدند، هوآی جانگ از کوههای هنگ در هونان و هسینگ سو از کوههای چینگ یوان بودند.
هیچ یک از این نام ها در نسخه های قبلی داستان زندگی هوی-ننگ وجود نداشت.» (۴) این دو استاد، نان یوه هوآی جانگ (۶۷۷-۷۴۴) از هونان و چینگ یوان هسینگ-سو (متوفی.۷۴۰) از کیانگسی، حلقه های مفقوده بین هوی ننگ و دو مدرسه چان شدند که روزی به ترتیب تبدیل به رینزای ژاپنی و سوتو خواهند شد.
دعا برای شکستن طلسم بیکاری : از آنجایی که مهمترین اصل و نسب در سالهای اولیه عصر طلایی چان، این بود دعای برای دفع دشمن سرسخت که روزی مدرسه رینزای بود، سنت هوآی جانگ ابتدا در اینجا بررسی میشود. همانطور که در بالا ذکر شد، اگرچه افسانه می گوید که هوآی جانگ زمانی زیر نظر پدرسالار ششم، هوی-ننگ تحصیل می کرد، شواهد تاریخی پشتیبان به راحتی یافت نمی شود.
با این حال، تصور میشود که او زیر نظر یکی دیگر از پیروان پنجمین پدرسالار هونگ جن تحصیل کرده و بخشی از صحنه دعا برای لاغر شدن شکم و پهلو عمومی چان جنوبی بوده است. -ننگ و مردی که قرار بود خالق رینزای ذن باشد که امروز می شناسیم. آن مرد ماتسو تائوی معروف (۷۰۹-۷۸۸) است که حتی اگر از نوادگان روحانی مستقیم هویننگ نباشد، قطعاً محصول همان دوره هیجانانگیز جوشش فکری بوده است.
دعا برای شکستن طلسم بیکاری : طبق گزارش کم و بیش معاصری که توسط مورخ شمالی سونگ-می به جا مانده دعا شکستن طلسم قوی است، ما-تسو (به معنی پدرسالار ما) اهل سچوان بود که در سنین پایین توسط یک استاد کره ای در استان خود به عنوان راهب منصوب شد. .۶ ما جوان همانطور که در راهبان چان مرسوم بود سفر کرد و (افسانه های بعدی می گویند) سرانجام به صومعه هوآی جانگ، واقع در کوه نان یوه آمد.
داستان اولین برخورد آنها به یک معیار در میان استادان بعدی چان تبدیل شد، زیرا این یک بیاعتباری بهویژه از تکیهگاه اصلی زمانی چان، مدیتیشن است که برای مکتب انقلابیتر جنوبیتر بدل شد. همانطور که داستان پیش میرود، یک روز هوای جانگ به ماتسو رسید دعای خوراکی برای ازدواج با معشوق که غرق در مدیتیشن بود و هدف حملات طولانی دیانا را زیر سوال برد.
دعا برای شکستن طلسم بیکاری : ماتسو بلافاصله پاسخ داد: “من می خواهم بودا شوم، موجودی روشنفکر.” هوآی جانگ که چیزی نگفت، بی سر و صدا یک آجر را برداشت و شروع کرد به مالیدن آن روی سنگ. پس از مدتی کنجکاوی ماتسو او را بیشتر کرد و او پرسید: “چرا آن آجر را به سنگ میمالی؟” هوآی جانگ پاسخ داد: “من آن را در آینه صیقل می دهم.” احتمالاً ما-تسو تا آن زمان می دانست که دعا برای ازدواج با معشوق از راه دور راه اندازی شده است.
اما باید دنبال می کرد: “اما چگونه می توان با صیقل دادن آجر روی سنگ، آینه ای ساخت؟” پاسخ معروف این بود: “چگونه می توانید با نشستن در مراقبه روشن شوید؟” نکته ای که بارها و بارها در قرن هشتم به خانه کشیده شد، این بود که روشنگری یک شرط فعال است، نه منفعل. و خود ماتسو قرار بود تبدیل به مهمترین نماینده روشنگری به عنوان بخشی طبیعی از زندگی شود.
دعا برای شکستن طلسم بیکاری : ما-تسو همیشه تأثیر عمیقی بر معاصران خود می گذاشت و هیچ بخش کوچکی را نمی توان به ویژگی های بدنی خاص او نسبت داد. همانطور که کتاب انتقال چراغ او را توصیف میکند: در ظاهر و تحمل او بسیار چشمگیر بود. او مانند یک ببر خیره شد و مانند یک گاو دوید. او میتوانست بینی خود را با زبان لمس کند و روی کف پاهایش نشانههایی به شکل چرخ دیده میشد [ویژگیهای فیزیکی که به بودا نیز نسبت داده میشود].
در دوره [۷۱۳-۴۱] او به مطالعه پرداخت. زیر نظر استاد هوآی جانگ که در آن زمان ۹ شاگرد داشت. از این میان، تنها مهر ذهن مقدس را دریافت کرد. با این حال، جاودانگی واقعی او از مشارکت او در زرادخانه روشهایی برای شوکه کردن تازهکاران به سمت روشنگری ناشی میشود.
دیدگاهتان را بنویسید