
دعا برای گشایش کار شوهرم , رسانه توسل ( جهت مشاوره شوهرم و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعا برای گشایش کار شوهرم : ما را با ترحم بزرگ الهی خود!- به ما کمک کن تا متحد شویم، ای دایمیوجین! سپس به میلههای زیارتگاه من یک تار موی نرم و ضخیم آویزان میکرد، موهای خودش، براق و سیاه مانند بال کلاغ، و با طناب کاغذ توت بسته شده بود.
توسل : و در عطر آن پیشکش – عطر ساده جوانی دهقان او – من روح و خدا باید دوباره احساس سالهای مرد و عاشق را پیدا کنم. مادران فرزندان خود را به آستان من میآوردند و به آنها یاد میدادند که به من احترام بگذارند و میگفتند: “در مقابل خدای درخشان بزرگ تعظیم کنید،
دعا برای گشایش کار شوهرم
و صدای قلقلک سکههای پرتاب شده و نواختن برنج خشک در جعبه چوبیام، مانند صدای باران. و من باید با روح آب شاداب شوم و از روح برنج نیرومند شوم.
دعا برای گشایش کار شوهرم : به دایمیوجین ادای احترام کنید.” سپس باید صدای کف زدن آرام دستان کوچک را بشنوم و به یاد بیاورم که من، روح و خدا، پدر بودم.هر روز باید صدای آب خنک خالصی را بشنوم که برایم ریخته میشود.
شوهرم
شوهرم : جشنواره هایی برای بزرگداشت من برگزار می شد. کشیشها، کتانیهای سیاهپوش و لباسهای کتان، میوهها و ماهیها، جلبکهای دریایی، کیکهای برنجی و شراب برنج را برای من میآوردند، و صورتهای خود را با کاغذهای سفید میپوشانند تا روی غذای من نفس نکشند.
دعا برای گشایش کار شوهرم : به زودی، خیلی زود، – ما متواضعانه التماس می کنیم، ای گاهی دختری با تمام وجود با من زمزمه می کرد: دختر هجده ساله، جوانی بیست ساله مرا دوست دارد، او خوب است، راست می گوید، اما فقر با ماست و راه عشق ما تاریک است.
و میکو دخترانشان، دخترانی زیبا در هاکامای زرشکی و لباسهای سفید برفی، با صدای زنگهای کوچک، با دعای مجرب برای عزیز شدن نزد شوهر تکان دادن بادبزنهای ابریشمی به رقص میآیند تا از شکوفههای جوانی آنها خوشحال شوم و از آن لذت ببرم.
دعا برای گشایش کار شوهرم : جذابیت لطف آنها و موسیقی هزاران سال پیش وجود خواهد داشت، موسیقی عجیب طبل و فلوت، و آوازهایی به زبانی که دیگر صحبت نمی شود.
در حالی که میکو، عزیزان خدایان، در برابر من ژست میگرفتند:-. “این دوشیزگان کی هستند، – باکره هایی که مانند گل در دعا برای عزیز شدن نزد شوهر برابر خدا ایستاده اند؟ آنها باکره های خدای اوت هستند. “موسیقی مرداد، رقص باکره ها، – خدا از شنیدن خرسند خواهد شد، خدا خوشحال خواهد شد.
دعا برای گشایش کار شوهرم : دیدن. “در برابر خدای بزرگ درخشان، باکره ها می رقصند، باکره ها همه مانند گل هایی هستند که تازه باز شده اند.” . * هدایای نذری از انواع مختلف باید به من داده شود: فانوس های دعا برای برطرف شدن غم و اندوه کاغذی نقاشی شده با نام مقدس من، و حوله هایی با رنگ های مختلف چاپ شده با شماره سال های اهدا کننده، و تصاویری که به یاد برآورده شدن دعا برای شفای بیماری و نجات است.
کشتی ها، خاموش کردن آتش، تولد پسران. همچنین کاراشیشی من، شیرهای نگهبان من، مورد احترام قرار می گیرد. دعا برای مرگ شوهرم زائرانم را باید ببینم که صندل های کاهی را به گردن و پنجه های خود می بندند و برای قوت پا به کاراشیشی سما دعا می کنند.
دعا برای گشایش کار شوهرم : باید ببینم خزههای ریز، مانند خز زمرد، آهسته، آهسته، روی دعا برای گشایش کار شوهر پشت آن شیرها رشد میکنند؛ – باید جوانه زدن گلسنگها را روی پهلوها و روی شانههایشان، در لکههای نقرهای مرده، در تکههای مرده ببینم.
طلا؛ – من باید طی سالها شاهد فرورفتن تدریجی پایههایشان به سمت پهلو باشم که در اثر یخبندان و باران از بین میرود، تا سرانجام شیرهایم تعادل خود را از دست بدهند و سقوط کنند و سرهای خزهزدهشان را بشکنند.
دعا برای گشایش کار شوهرم : بین تنه سروها و کاجها، بین ستونهای درز بامبوها، فصل به فصل، باید تغییر رنگهای دره را مشاهده کنم: ریزش برف زمستان و ریزش برف گیلاس. گل ها؛ گسترش یاس بنفش زرد درخشان ناتانه; آسمان – آبی که در سطوح سیلآلود آینه شده است – سطوحی با کلاههای ماه شکل مردم زحمتکشی که مرا دوست دارند، پر شده است.
و در نهایت سبزی خالص و لطیف برنج در حال رشد. پرندههای موکو و اوگویسو سایههای بیشههای من را با موجها و نغمههای ملودی پر میکردند؛ حشرات زنگولهای، جیرجیرکها و هفت سیکادای شگفتانگیز تابستان، تمام چوبهای خانه ارواح من را به هیجان میآوردند. طوفان های موسیقی گهگاهی باید مانند یک خلسه وارد زندگی کوچکشان شوم تا شادی غوغاهایشان را تسریع کنم و صدای آوازشان را بزرگ کنم.
دعا برای گشایش کار شوهرم : اما من هرگز نمیتوانم خدا شوم، زیرا قرن نوزدهم است. و هیچ کس نمی تواند واقعاً از ماهیت احساسات یک خدا آگاه باشد – مگر اینکه خدایان در جسم وجود داشته باشند. وجود دارد؟ شاید – در ولسوالی های بسیار دور افتاده – یکی دو. قبلاً خدایان زنده ای وجود داشتند. در قدیم، هر انسانی که کاری فوقالعاده بزرگ یا خوب یا عاقل یا شجاع انجام میداد.
میتوانست پس از مرگش خدایی اعلام شود، صرفنظر از اینکه شرایط او در زندگی چقدر فروتن است. همچنین افراد خوبی که از ظلم و بی عدالتی زیادی متحمل شده بودند، ممکن است از بین بروند.
دعا برای گشایش کار شوهرم : و هنوز هم تمایل مردمی به ادای احترام پس از مرگ و دعا برای ارواح کسانی که در شرایط خاص به مرگ داوطلبانه می میرند، برای مثال، برای ارواح عاشقان ناراضی باقی مانده است. (احتمالاً آداب و رسوم قدیمی که این گرایش را ایجاد کرده است.
منشأ آن تمایل به آرام کردن روح مضطرب بوده است، اگرچه امروزه به نظر می رسد تجربه رنج بزرگ به عنوان واجد شرایط بودن صاحب آن برای شرایط الهی وجود داشته باشد. هیچ حماقتی در چنین فکری وجود ندارد.) اما خدایی های قابل توجه تری نیز وجود داشت.
دعا برای گشایش کار شوهرم : برخی افراد، در حالی که هنوز زنده بودند، با ساختن معابد برای ارواح خود مورد احترام قرار گرفتند و به عنوان خدایان با آنها رفتار می شد. در واقع نه به عنوان خدایان ملی، بلکه به عنوان الوهیت های کوچکتر، شاید خدایان سرپرست یا خدایان روستا. به عنوان مثال، هاماگوچی گوهی، کشاورز منطقه آریتا در استان کیشو وجود داشت که قبل از مرگش به عنوان خدا ساخته شد.
و من فکر می کنم او شایسته آن بود. [۱]معمولاً هینوکی. ۲ قبل از بیان داستان هاماگوچی گوهی، باید چند کلمه در مورد قوانین خاصی – یا به عبارت صحیح تر، آداب و رسومی که تمام قواعد قوانین را داشتند.
دعا برای گشایش کار شوهرم : بگویم که بسیاری از جوامع روستایی در دوران پیش از میجی توسط آنها اداره می شدند. این آداب و رسوم مبتنی بر تجربه اجتماعی اعصار بود. و اگرچه آنها در جزئیات جزئی بر اساس استان یا ناحیه متفاوت بودند، اما معنای اصلی آنها در همه جا تقریباً یکسان بود.
دیدگاهتان را بنویسید