
دعا برای رزق و روزی قوی , رسانه توسل ( جهت مشاوره قوی و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعا برای رزق و روزی قوی : همیشه این دین است که پیوند زناشویی را ایجاد کرده است و در اینجا دین دخالتی نداشته است. دین آنها دین مردان آزاد و زنان آزاد است. [صفحه ۲۴۲] فصل هجدهم نوشیدنی «جاهلان در اثر مستی مرتکب گناه میشوند و دیگران را مست میکنند.» – پذیرش در رهبانیت. دین بودایی استفاده از همه محرک ها، از جمله تریاک و سایر مواد مخدر را ممنوع می کند.
توسل : و در زمان حکومت برمه این قانون به شدت رعایت می شد. هیچ کس مجاز به ساخت، فروش یا مصرف مشروبات الکلی با هر توصیفی نبود.این که این قانون آنچنان که بود، نه به خاطر هوشیاری مسئولان، بلکه به دلیل احساس عمومی مردم، محکم و استوار نگه داشته شد. این قانونی بود که از درون سرچشمه می گرفت و بنابراین مؤثر بود. از بیرون تحمیل نشده و بی فایده است.
دعا برای رزق و روزی قوی
این که قانون شکنی و طفره رفتن وجود داشته باشد، طبیعی است. میل به برخی از محرک ها در بین همه مردم بسیار زیاد است – به حدی که خود را مجبور کرده است توسط اکثر ایالت ها به رسمیت شناخته شود و تنظیم شود و منبع درآمد عالی باشد. در میان برمه ای ها ولع، باید بگویم که در میان مردم دیگر قوی است.
دعا برای رزق و روزی قوی : و هیچ منع قانونی صرفاً در کشوری مانند این، پر از جنگل، که در آن نخلها در [صفحه ۲۴۳] فراوان رشد میکنند، و جایی که ممکن است در هر جایی برای تقطیر آب آنها برپا شود، تأثیر چندانی نخواهد داشت. اما احساسات مردم محترم و تأثیر راهبان بسیار زیاد، بسیار قوی است. و برمهها بودند، و در برمه علیا، جایی که قوانین قدیمی همچنان به قوت خود باقی است.
قوی
قوی : آنها باید از یکدیگر متنفر شوند. و این ایده برمه ای از ازدواج است، که این یک مشارکت عشق و محبت است، و اینکه وقتی اینها بمیرند، همه چیز باید تمام شود. یک ازدواج ناگسستنی برای آنها به عنوان یک بند، یک پیوند، چیزی نفرت انگیز و الهام بخش به نظر می رسد. آنها مردمی هستند که دوست دارند آزاد باشند: آنها از پیوندها و جزمات دعا برای گشایش کار و روزی اهل سنت هر توصیفی متنفرند.
دعا برای رزق و روزی قوی : هنوز مردمی کاملاً بینقص هستند. هیچ کس که قبل و بلافاصله پس از جنگ در برمه علیا بوده است، نمی داند که ممنوعیت مشروبات الکلی چقدر به شدت اجرا می شود. متخلفان اصلی علیه قانون، مقامات دعا برای خرید ماشین فوری عالی رتبه بودند، زیرا آنها فراتر از دسترس مردم بودند. هیچ رشوه ای به اندازه مقداری ویسکی پذیرفته نشد. این یک گام مطمئن برای ایمنی در مشکلات بود.
اخیراً یک جنتلمن – نه یک انگلیسی – در کارمند یک شرکت که در زمان پادشاه در برمه علیا تجارت می کرد، داستانی دعای رزق و روزی قوی مغازه در این باره برای من گفت. او در شهری در ایراوادی زندگی می کرد که در آن فرماندار محلی بود و این فرماندار یک منشی ارشد داشت. این رئیس منشی زن داشت و به قول من خیلی زیبا بود.
دعا برای رزق و روزی قوی : من نمی توانم رسوایی بنویسم و بنابراین آنچه را که درباره این خانم و تاجر شنیده ام در اینجا تکرار نمی کنم. اما یک روز خدمتکار برمنیاش به حضور او شتافت و با نفس نفس به او گفت که ضابط دادگستری فرمانداری تازه با حکم دعا برای زیاد شدن رزق و روزی در مغازه دستگیری او به باغ میآید، مثلاً بگوییم، معاشقه ناروا. تاجر که از احتمال اسکان در زندان و انبار کردن آن وحشت کرده بود.
به سرعت از دروازه پشتی فرار کرد و دادگاه فرماندار را به دست آورد. فرماندار در جلسه بود و روی یک داییس کوچک نشسته بود، [ص ۲۴۴] و بازرگان دوید و طبق معمول در مقابل داییس زانو زد. او با عجله شروع به خطاب به فرماندار دعایی برای فروش خانه به قیمت خوب کرد: مولای من، مولای من، شکایتی ناعادلانه از من شده است. شخصی از عدالت شما سوء استفاده کرده و موجب صدور حکم قضایی علیه من شده است.
دعا برای رزق و روزی قوی : من به تازگی از ضابط فرار کردم و برای محافظت به افتخار شما آمدم. همش اشتباهه توضیح خواهم داد. من – – اما در اینجا فرماندار مداخله کرد. او به جلو خم شد تا سرش به سر تاجر نزدیک شد و زمزمه کرد: دوست، ویسکی داری؟ تاجر نفس راحتی کشید. او به سرعت پاسخ داد: یک مورد تازه وارد در اختیار شماست. من دستور خواهم داد که فوراً ارسال شود. نه، دو مورد – من دو مورد دارم.
و این اتهام همه یک اشتباه است. فرماندار طوری دستش را تکان داد که انگار همه توضیحات اضافی است. سپس خود را بیرون کشید و خطاب به مقامات و جمعیتی که پیش از خود بودند، گفت: این دوست خوب من است. اجازه نده کسی او را لمس کند. و با لحنی به تاجر: “به زودی بفرست.” بنابراین تاجر با خوشحالی به خانه رفت و ویسکی را فرستاد. و خانم؟ خوب، داستان من با فرماندار و ویسکی به پایان می رسد.
دعا برای رزق و روزی قوی : بدون شک، همانطور که تاجر گفت، همه اینها یک اشتباه در مورد خانم بود. همه مقامات به اندازه این [صفحه ۲۴۵] بد نبودند، و بسیاری از مقامات به شدت مخالف استعمال مشروبات الکلی بودند، به همان اندازه که در حفظ احکام دین فوریت داشتند، به عنوان پایین ترین دهقان. در مورد تریاک هم همینطور بود: استفاده از آن مطلقاً ممنوع بود. البته، بازرگانان چینی توانستند به اندازه کافی برای استفاده خود قاچاق کنند.
اما مجبور بودند رشوه های زیادی می گرفتند تا بتوانند این کار را انجام دهند و مردم سالم ماندند. «تریاک خوار»، «قمارباز» دو اصطلاح بزرگ سرزنش و تحقیر هستند. در زمان جنگ این یک رسم بود – فکر میکنم اکنون دیگر از بین رفته است – افسران از همه نوع به برمههایی که برای دیدن آنها میآمدند – منظورم منظورم از مقامات – یک نوشیدنی ویسکی یا آبجو در هنگام فراق میدادند.
دعا برای رزق و روزی قوی : همانطور که با یک انگلیسی انجام می دهید. اغلب پذیرفته می شد. برمهها، همانطور که گفتم، به مشروبات الکلی علاقه زیادی دارند، و فرصتی مانند این برای نوشیدن یک نوشیدنی ممنوعه، تحت تشویق سرباز یا مقام بزرگ انگلیسی، برای آنها خیلی زیاد بود. علاوه بر این، امتناع از آن بی ادبی بود. و بنابراین به طور کلی پذیرفته شد. فکر نمیکنم به هیچکس یا به هیچچیز آسیب زیادی وارد کند.
به جز، شاید، به اعتبار ما. به یاد دارم در سال ۱۸۸۷ برای دیدن شاهزاده به یک ایالت نیمه مستقل رفتم. من با دو تن از مقامات او، مردانی که از چند ماه قبل با آنها بسیار دیده بودم، به عنوان پیام رسان و سخنگوی او در مورد امور مرزی به آنجا رفتم. ما سه روز سفر کردیم و بالاخره به جایی رسیدیم که او در جنگل اردو زده بود.
دیدگاهتان را بنویسید