
دعا برای طول عمر فرزندان , رسانه توسل ( جهت مشاوره فرزندان و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعا برای طول عمر فرزندان : با دستی مجلل، غنی ترین جواهرات را بر جمعیت مشتاقی که آنها را گرفتار می کردند، می پراکند. همانطور که آنها سقوط کردند. اما به زودی ناپدید شد، و او تپه ای ناهموار و تاریک، صخره ای تاج دار و طاس و برهنه را دید، و در آنجا شاهزاده را دید که تنها زانو زده بود، با روزه های ظالمانه تا استخوان هایش به پوست می چسبد.
توسل : و در چشمان فرو رفته اش سوسو هولناک چراغ زندگی را می درخشید تا اینکه بسته شدند و بر زمین فرو رفت، گویی در حال مرگ یا در غم و اندوه مرگبار. و سپس تپه به سمت دشتی در حال گسترش فرو رفت، فراتر از چشمانداز تیزبین امتداد یافت، پوشیده از انبوهی به اندازه شنهای اقیانوس یا برگهای جنگلی پاییزی. و سوار بر فیل غول پیکر، سفید مانند برف های روی قله های هیمالیا، شاهزاده در حالت سلطنتی از میان آنها عبور کرد.
دعا برای طول عمر فرزندان
و همانطور که در امتداد حرکت می کرد فریادی شنید که برخاسته و متورم می شود، مانند صدای نیرومند آب های بسیاری که در ساحل می شکند. : “سلام! چاکراوارتین بزرگ، پادشاه شاهان! درود! پادشاه عدالت! درود! شاهزاده صلح!” خواب های عجیب! زادگاه آنها کجاست – خانه آنها کجاست؟ سبکتر از کف بر روی موج تاجدار، گذرندهتر از سایههای ابر در حال گذر، آنها از جوهری چنان خارقالعاده ساخته شدهاند.
دعا برای طول عمر فرزندان : که به سرعت شکلهای ناپایدار خود را تغییر میدهند – حالا بزرگتر از مناظر بینایی بیداری، اکنون غریبتر از وحشیترین تظاهرهای تخیلی، و اکنون آنقدر تلخ و وحشتناک که وجدان سخت را از خواب گناه شروع می کنند.در لشکرها می آیند، سربازان دور می شوند، با عصای جادویی به وجود می آیند، هدف عمیقی از روح، شادی یا غم پنهان، گناه یا ترس – یا بهتر است.
فرزندان
فرزندان : گویی از ترس از دست او با عجله گریخت. سپس در خواب دید که پسرش را در لباس های پاره پوشیده دید که از سودرا برای نان روزانه اش التماس می کند. دوباره در خواب دید که برج باستانی را دید که در عبادت بارها زانو زده بود، برخاسته و می درخشید، در لباس نور زنده، و بر فراز آن شاهزاده ای که از عشق می درخشید.
دعا برای طول عمر فرزندان : همانطور که خردمندان قدیم معتقد بودند، به وجود آمده توسط یک مهمان بهشتی برای تسکین، هشدار دادن، دستور دادن یا ترساندن. رویاهای عجیب در شب و افکار پریشان در روز شاهزاده را پریشان کنید و خواب آرام را از بین ببرید. او در خواب دید که تاریکی، مرئی و متراکم، آسمان ها را کفن کرده و زمین را می اندیشد، که هیچی بی پرتو، بی شکل و خالی اش خونش را خمیده و چشمانش را به درد آورده است.
وقتی ناگهان از بیرون این خلأ خالی ابری که با نور طلایی می درخشید با بادهای ملایم و مملو از عطرهای شیرین به بار نشست، شیرین تر از فصل بهار روی این زمین. ابر درست از بالای سرش گذشت، و او هزاران چهره کروبی را دید که به پایین نگاه میکردند، شیرینی چون راهولا، رها از لکههای زمینی. چنین چهره هایی با قلم موی فانی هرگز نمی توانست نقاشی کند – رافائل مجذوب شده بود.
دعا برای طول عمر فرزندان : که چنین چهره هایی را نمی دید. اما هنوز تاریکی بیرونی نزدیک بود، و همیشه دستی استخوانی به بیرون میتابید تا صورت چند کروبی را ببرد. سپس در خواب دید که زمینی وسیع و دلپذیر را دید، با شهرها، باغ ها، نخلستان ها دعا برای طول عمر شوهر و مزارع پربار، جایی که گل های تغذیه شده از زنبور، میوه های رسیده را نیمه پنهان می کنند. و نسیم های تند برگ های لرزان را به هم می زند، و بسیاری از پرندگان شیرین ترین ملودی را می سازند.
اما در حاشیه دره ای سیاه مانند شب، که همیشه از اعماق بی آفتاب خود استفراغ می کند، ابرهای چرخان بزرگی از دود خفه کننده، سیاه تر از پنهان کردن سر سوزان ایتنا، سیاه تر از بالای دریاچه Avernus آویزان شد. هیچ پرنده ای نمی توانست بالای دودهای دعا برای فروش خانه کشنده اش پرواز کند. عقابها روی پینیهای خستگیناپذیر که به سمت بالا کشیده شدهاند، در دایرههای گستردهتر که به سمت خورشید طلوع میکنند.
دعا برای طول عمر فرزندان : در نزدیکی بازدمهایش میروند، سقوط میکنند، همانطور که ریزش در دریای خاموش دعا برای ضربه مغزی فرو میرود. و شیرهایی که بر طعمه های شاخدار خود می جوشند، بی حرکت و بی جان روی لبه مرگبارش فرو می روند. فقط زوزه ی تاسف بار شغال شنیده می شود تا سکون و خواب ابدی اش را بشکند. او توسط قدرتی نادیده به لبه این دره تاریک کشیده شد.
بادی که مغزش ابرها را سوراخ کرد، و از درون، پایین، منظرهای را دید که موهایش را سیخ کرده، پیشانیاش را با قطرات دعا برای طول عمر عزیزان یخ زده و خونش را سرد کرد. تختی رفیع را دید، سیاهتر از جت، اما میدرخشید با نوری عجیب و وحشتناک که باعث شد چشمهای نابینا و خیرهشدهاش را تحت الشعاع قرار دهد، و بر آن تخت شکلی وحشتناک نشست که اسکلت انسانی غولپیکر به نظر میرسید.
دعا برای طول عمر فرزندان : اما در حال حرکت وحشتناک و سریع. همانطور که رعد و برق، کشتار قبل از غلتیدن رعد و برق. جمجمه بی گوشتش روی تاجی ظاهری بود، در حالی که از حدقه های فرورفته اش مثل زغال های آتش یا چشم های ریحان خیره می شد، و دعا برای سلامتی و طول عمر فرزندان از دست استخوانی اش هر لحظه دارت های اشتباهی پرواز می کرد که برای سوراخ کردن و کشتن، شیرخوار را در آغوش مادرش سوراخ می کرد.
مادر وقتی نفس فرزند اولش را احساس می کند، سوراخ کردن پدر در خانه شادش، سوراخ کردن عاشقی که طعم اولین بوسه عشق را می چشد، شکست خورده را سوراخ می کند وقتی پرچم هایش می افتد، سوراخ پیروز را در میان فریادهای پیروزمندانه، سوراخ کردن پادشاه توانا بر روی او. تخت پادشاهی؛ در حالی که از سرو بلندی که در نزدیکی رشد می کند.
دعا برای طول عمر فرزندان : هر بیماری که گوشت ضعیف وارث آن است، مانند کرکس های درنده پرواز هر تیر را تماشا می کنند، و به سرعت مانند فکر بر بال های کلاغ می چرخد تا قربانی زخمی و خراشیده را به داخل بیاورند – همانطور که شکارچیان آموزش دیده هدف ارباب خود را مشخص می کنند. ، سپس پرواز کنید تا معدن زخمی را به خانه بیاورید. در همین حال، بوی تعفن خفهکنندهای از پایین برمیخاست – از میدان جنگی که در آن ملتها به هم میرسیدند.
صفوف آتشین دلاوران زنده میجنگیدند، اکنون غذای کرکسها که سرد و پست میسازند- و استخوانهای سفیدکننده در همه جا پراکنده بودند.
دیدگاهتان را بنویسید