
طلسم پول , رسانه توسل ( جهت مشاوره پول و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , طلسم پول : کشیش گفت: ای مرد دانا با سلاح تیز خاک کن. حکیم با اسلحه تیز کند و گوه پیدا کرد: گوه ای پروردگارا! کشیش گفت: گوه را کنار بگذار، ای مرد خردمند با سلاح تیز، حفر کن. حکیم با سلاح تیز کند و حباب پیدا کرد: حباب ای پروردگار! کشیش گفت: مثانه را بردار، ای حکیم با سلاح تیز حفر کن. حکیم با اسلحه تیز کنده شد و بیدید یافت.
توسل : بیدنت ای پروردگار! کشیش گفت: بیدنت را دور کن، اى خردمند، با سلاح تیز. حکیم با اسلحه تیز کنده و بافته ای پیدا کرد:{۱۴۳}یک بافته، پروردگارا! کشیش گفت: تور را بردار، ای حکیم با اسلحه تیز حفر کن. حکیم با اسلحه تیز کند و لاک پشتی پیدا کرد: لاک پشت ای پروردگار! کشیش گفت: لاک پشت را از بین ببر، ای خردمند با اسلحه تیز حفر کن. حکیم با اسلحه تیز کنده شد و تبر پیدا کرد.
طلسم پول
تبر پروردگارا! کشیش گفت: تبر را دور کن، ای مرد خردمند، با سلاح تیز. حکیم با اسلحه تیز کند و پارچه ای از گوشت پیدا کرد: پاره ای از گوشت، پروردگارا! کاهن گفت: پاره های گوشت را از بین ببر، ای مرد خردمند با سلاح تیز حفر کن.[S. 278]حکیم با سلاح تیز کنده شد و مار کبری یافت: مار کبری ای پروردگار!
طلسم پول : کشیش گفت: بس کن، بگذار کبری بماند، به کبری دست نزن، کبری را بپرست! – ای راهب، این معماها را میخواهم در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی گزارش کنم و طبق اعلام آن حضرت حفظ کنم. ای راهب، هیچ کس را در دنیا با خدایانش، ارواح شیطانی و مقدسش، با انبوهی از توبهکنندگان و کشیشان، خدایان و انسانها، نمیبینم.
پول
پول : من شنیدم که زمانی آن مبارک در ساواتی، در سیگروالد، در باغ آناتاپیندیکو اقامت داشت. در آن زمان کوماراکاساپوی ارجمند در جنگل تاریک اقامت داشت. مثل الان شب[S. 277]زمانی که کوماراکاساپوی ارجمند در آنجا اقامت داشت، یک غسل ابطال طلسم خدای خاص کل جنگل بزرگ تاریک را با شکوه و جلال خود روشن کرد و به پهلو ایستاد. اکنون، در حالی که به پهلو ایستاده بود، آن خدا با کوماراکاساپوی ارجمند چنین گفت: «راهب، ای راهب! این مورچه در شب دود می کند و در روز شعله می کشد.
طلسم پول : که بتواند با توضیح این سؤالات، دل را به دست آورد، مگر کامل، یا یکی از شاگردان کامل، و کسی که آن را از آنجا شنید.» این خدا را گفت و سپس از آنجا ناپدید شد. پس از سپری شدن شب، کوماراکاساپوی ارجمند نزد مبارک رفت و با احترام به آن مبارک سلام کرد و کناری نشست. سپس کوماراکاساپوی ارجمند به آن مبارک چنین گفت: “این شب، خداوندا، در آغاز گرگ و میش، خدایی خاص با شکوه خود باطل شدن طلسم چقدر طول میکشه کل جنگل بزرگ تاریک را روشن کرد.
به سمت من آمد و به یک طرف ایستاد. اکنون، پروردگارا، به یک طرف ایستاده بود، آن باطل شدن طلسم چقدر طول میکشد معبود به من گفت: راهب، ای راهب! این مورچه در شب دود می کند و در روز شعله می کشد. کشیش گفت: ای مرد دانا با سلاح تیز خاک کن. حکیم با اسلحه تیز کند و گوه پیدا کرد: گوه ای پروردگارا! کشیش گفت: گوه را کنار بگذار، ای مرد خردمند با سلاح تیز، حفر کن. حکیم با سلاح تیز کند و حباب پیدا کرد.
طلسم پول : حباب ای پروردگار![S. 279]کشیش گفت: مثانه را بردار، ای حکیم با سلاح تیز حفر کن. حکیم با اسلحه ابطال طلسم عشق تیز کنده شد و بیدید یافت: بیدنت ای پروردگار! کشیش گفت: بیدنت را دور کن، اى خردمند، با سلاح تیز. حکیم با اسلحه تیز کند و قیطانی پیدا کرد: قیطان ای پروردگار! کشیش گفت: تور را بردار، ای حکیم با اسلحه تیز حفر کن.
حکیم با اسلحه تیز کند و لاک پشتی پیدا کرد: لاک پشت ای پروردگار! کشیش گفت: لاک پشت را از بین ببر، ای خردمند با اسلحه تیز حفر کن. حکیم با اسلحه تیز کنده شد و تبر پیدا کرد: تبر پروردگارا! کشیش گفت: تبر را دور کن، ای مرد باطل کردن طلسم با ادرار دختر خردمند، با سلاح تیز. حکیم با یک سلاح تیز کنده شد و یک تکه گوشت پیدا کرد: یک تکه گوشت، پروردگارا! کاهن گفت: پاره های گوشت را از بین ببر، ای مرد خردمند با سلاح تیز حفر کن. حکیم با سلاح تیز کنده شد.
طلسم پول : و مار کبری یافت: مار کبری ای پروردگار! کشیش گفت: بس کن، بگذار کبری بماند، به کبری دست نزن، کبری را بپرست! – ای راهب، این معماها را میخواهم در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی گزارش کنم و طبق اعلام آن حضرت حفظ کنم. ای راهب، هیچ کس را در دنیا با خدایانش، ارواح شیطانی و مقدسش، با انبوهی از توبهکنندگان و کشیشان، خدایان و انسانها، نمیبینم که بتواند با توضیح این سؤالات، دل را به دست آورد.
مگر کامل، یا یکی از شاگردان کامل، و کسانی که از آنجا شنیدند.» پس گفت: خداوندا، آن خدا، و سپس از آنجا ناپدید شد. ای خردمند با سلاح تیز حفر کن. حکیم با سلاح تیز کنده شد و مار کبری یافت: مار کبری ای پروردگار! کشیش گفت: بس کن، بگذار کبری بماند، به کبری دست نزن، کبری را بپرست! – ای راهب، این معماها را میخواهم در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی گزارش کنم و طبق اعلام آن حضرت حفظ کنم.
طلسم پول : ای راهب، هیچ کس را در دنیا با خدایانش، ارواح شیطانی و مقدسش، با انبوهی از توبهکنندگان و کشیشان، خدایان و انسانها، نمیبینم که بتواند از طریق توضیح این سؤالات، دل را به دست آورد، مگر کامل، یا یکی از شاگردان کامل، و کسانی که از آنجا شنیدند.» پس گفت: خداوندا، آن خدا، و سپس از آنجا ناپدید شد.
ای خردمند با سلاح تیز حفر کن. حکیم با سلاح تیز کنده شد و مار کبری یافت: مار کبری ای پروردگار! کشیش گفت: بس کن، بگذار کبری بماند، به کبری دست نزن، کبری را بپرست! – ای راهب، این معماها را میخواهم در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی گزارش کنم و طبق اعلام آن حضرت حفظ کنم. ای راهب، هیچ کس را در دنیا با خدایانش، ارواح شیطانی و مقدسش، با انبوهی از توبهکنندگان و کشیشان، خدایان و انسانها، نمیبینم.
طلسم پول : که بتواند از طریق توضیح این سؤالات، دل را به دست آورد، مگر کامل، یا یکی از شاگردان کامل، و کسانی که از آنجا شنیدند.» پس گفت: خداوندا، آن خدا، و سپس از آنجا ناپدید شد.
دیدگاهتان را بنویسید