
انگشتر طلسم خوش شانسی , رسانه جامع فرهنگ و مذهب توسل ( جهت مشاوره خوش شانسی و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , انگشتر طلسم خوش شانسی : این احتمال وجود دارد که در میان تمام ملل آسیای شرقی در زمانی که آنها به بودیسم گرویدند، وجود داشته است. قبایلی که هنوز به بودیسم گرویده اند، عبادت دیگری جز نات ها ندارند.اگر فقط به موارد اصلی اشاره کنیم، مانند کارنها، خیینها و سینگفوسها، ممکن است آنها در نحوه انجام مناسک مذهبی و مراسم خرافی خود با هم تفاوت داشته باشند، اما هدف یکی است.
توسل : احترام و تمجید از ناتها. این پرستش چنان عمیقاً در ذهن قبایل وحشی و نیمه متمدن آسیای شرقی ریشه دوانده است که تا حد زیادی توسط مللی که بودیسم را به عنوان مرام دینی خود پذیرفته اند حفظ شده است. برای مثال، برمهها، از پادشاه گرفته تا پایینترین رعیت، بهطور خصوصی و عمومی به پرستش ناتها میپردازند. در مورد قبایلی که خارج از بودیسم رنگ پریده باقی مانده اند، ممکن است آنها را پرستندگان ناتس نامیده شوند.
انگشتر طلسم خوش شانسی
از این رو می توان چنین استنباط کرد که قبل از معرفی یا تبلیغ اصول دین نسبتاً جدید در این مناطق، پرستش ناتس جهانی و غالب بوده است. [۷] Raci یا Rathie به معنای گوشه نشین است، شخصیتی که به تنهایی در خلوت و خلوت و به دور از فضای مسری جامعه ناپاک زندگی می کند و وقت خود را وقف مراقبه و تفکر می کند. رژیم غذایی او درشت ترین نوع است که از جنگل هایی که در آن زندگی می کند به او داده می شود. پوست برخی از حیوانات وحشی به او لباس کافی می دهد.
انگشتر طلسم خوش شانسی : اکثر آن راثی ها که به درجه غیرمعمولی از دستاوردهای خارق العاده رسیده اند، بدنشان تا حدی معنوی می شود که آنها را قادر می سازد با دنبال کردن یک مسیر هوایی از مکانی به مکان دیگر سفر کنند. در تمام افسانه های بودایی، کمدی ها، آنها اغلب در داستان ها و قسمت های روایت شده دخالت می کنند. شکی نیست، اما آن دسته از فداییانی که در روزگار بودا، اوقات خود را در خلوتگاه، وقف مطالعه و مراقبه سپری می کردند، برهمن بودند.
خوش شانسی
در تأیید این ادعا، ما بالاترین مرجع بومی ممکن، مؤسسه منوو را داریم، که احتمالاً در قرن هشتم یا نهم قبل از میلاد جمع آوری شده است. ما در آن اثر، که به اختصار شرح داده شده است، می بینیم که شیوه زندگی تبدیل به یک برهمن واقعی می شود. در بخش طلسم تسخیر زن شوهردار سوم زندگی خود، یک برهمن باید به عنوان لنگرگاه در جنگل زندگی کند. پوشیده در پوست درختان یا پوست حیوانات، با موها و ناخنهای کوتاهنشده، بدون سرپناهی جز آنچه درختان جنگل به او میدهند.
خوش شانسی : گاهی سکوت سختی را حفظ میکند، با گیاهان و ریشهها زندگی میکند. خود را برای تحمل بی خیالی تمام سرمای زمستان و گرمای تابستان آموزش دهد. طبق وداها، مسیر زندگی چنین است، که برهمن واقعی باید در طول سومین بخش وجودش از آن پیروی کند. برخی از متعصبان بودایی گاهی سعی کردهاند از راتیهای باستانی در شیوه زندگی منحصربهفرد خود تقلید کنند.
انگشتر طلسم خوش شانسی : در روزگار ما، شنیدن برخی فونگیهای پرشور که در طول سه ماه روزهداری، به خلوت میروند، بسیار غیرمعمول نیست تا بتوانند وقت خود را به مطالعه و مراقبه اختصاص دهند. با این حال، این رعایت فقط توسط افراد بسیار کمی انجام میشود، و آن نیز با درجهای طلسم موفقیت در هر کاری از سستی که نشاندهنده کاهش محسوس شور و شوق بکری است که در روح بوداییهای بدوی میدرخشید.
سه اثر بزرگ عبارتند از کمک هایی که به پدر و مادر و بستگانش کرد، نذورات بزرگی که او کرده بود، همراه با رعایت سخت ترین نکات قانون، و رفتارهای خیرخواهانه نسبت به همه موجودات بی رویه. [۹] این پادشاه خارقالعاده که تسکیاواده نام دارد، هرگز در طول مدت زمانی که برای انتشار و مدت زمان مؤسسات مذهبی یک بودا اختصاص داده شده است ظاهر نمیشود. [۱۰] در اینجا از عبارت Phralaong یا بهطور صحیحتر Phraalaong استفاده میکنم تا بودا را قبل از به دست آوردن دانش عالی، زمانی که به آرامی و به تدریج به سمت مرکز کمال بیهمتا میکشید، تعیین میکنم. در آن حالت طلسم دعا برای ثروتمند شدن سریع در مورد او گفته می شود که او هنوز بالغ نشده است.
انگشتر طلسم خوش شانسی : این کلمه شامل معنایی است که باید به خوبی درک شود. هیچ عبارت واحدی در زبان ما نمی تواند تصور درستی از اهمیت آن بیان کند و به همین دلیل در این صفحات حفظ شده است. آلاونگ مشتق شده از فعل laong است که به معنای ابتدایی بودن، در مسیر پیشرفت به سمت چیزی کاملتر است. بودا در ابتدا موجودی است که در وضعیت بسیار ناقصی قرار دارد. اما با گذر از وجودهای بی شمار، با روندی آهسته، خود را از برخی از عیوب خود رها می کند. او شایستگی هایی را به دست می آورد که او را قادر می سازد در مقیاس پیشرفت، علم و کمال بالا رود.
در بررسی روایت پانصد و ده موجود سابق گائوداما که به ما رسیده است، در می یابیم که زمانی که او هنوز در حالت حیوان بود، خود را فرالاونگ نامید. برمه ای ها عبارت دیگری از واردات مشابه برای بیان همین معنی دارند. آنها در مورد موجودی که هنوز در وضعیت ناقصی قرار دارد می گویند که او نرم و لطیف است مانند یک چیز نارس. و چون به مرتبه کمال بگذرد، می گویند رسیده است، شکوفا و وسعت یافته است.
انگشتر طلسم خوش شانسی : آنها درک می کنند که کسی که به سوی بودا شدن پیش می رود، تمام عناصر تشکیل دهنده یک بودا را دارد که هنوز در خود پنهان است. اما هنگامی که او به آن حالت می رسد، آنگاه همه چیزهایی که تا آن زمان در حالت نارس باقی مانده بودند، ناگهان از جوانه می ترکند و به بلوغ کامل می رسند. عبارات مشابه اغلب بهتر از یک پایان نامه طولانی و مفصل برای ارائه بینشی روشن به نظرات واقعی و واقعی بوداییان محاسبه می شود.
ده فضیلت یا وظیفه بزرگ عبارتند از: گشاده رویی، رعایت احکام شریعت، عقب نشینی در مکان های خلوت، خرد، همت، خیرخواهی، صبر، صداقت، صلابت، و بی تفاوتی. پنج انصراف عبارتند از: چشم پوشی از فرزندان، همسر، کالا، زندگی و خود. [۱۲] متمپسیکوزیس یکی از دگم های اساسی بودیسم است. آن گذار مداوم از یک وجود به وجود دیگر، از حالت شادی به حالت ناراحتی، و بالعکس، دایره ای را تشکیل می دهد که بودایی را از هر جهت در بر می گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید