
باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت , رسانه توسل ( جهت مشاوره سنت و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت : بنابراین افسانهها میگویند: «مثل یک برگ». تصویر پانگ و دخترش به عنوان دستفروشان دوره گرد، که از جایی به مکان دیگر سرگردان بودند، تأثیری داغ در ذهن چینی ها گذاشت و برای قرن ها او در چین تحسین می شد – تحسین می شد.
توسل : رهبری دو جنبش اصلی چان جنوبی را بر عهده داشتند قرن هشتم.)۴ در سال ۷۸۶ پانگ در عقب نشینی شیه تو در کوهی به نام نان یوه ظاهر شد. او با پرسیدن یکی از سؤالات استاندارد چان، به شیه تو سلام کرد، که شیهتو با گذاشتن دستی آرام روی دهان پانگ به آن پاسخ داد – که باعث اولین تجربه روشنگری عوام شد. پانگ برای مدتی زیر نظر شیتئو تحصیل کرد.
باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت
اولین استادی که از آن بازدید کرد شیه توو معروف بود که زمانی رقیب ماتسو بود. (به یاد میآید که پدرسالار ششم، هوی ننگ، در میان شاگردان خود استادی به نام هوآی جانگ معلم ماتسو و رئیس دودمان رینزای کنونی ژاپنی داشت. پیروان افسانه ای [متوفی ۷۴۰] بود، که شاگردش به خطی متصل است که به سوتو ژاپنی تبدیل شد.
باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت : اما لزوماً تقلید نمی شد. پانگ به دیدار چه کسی رفت؟ به نظر می رسد که او شخصاً با هر شخصیت مهم چان در چین آشنا بوده است.
سنت
سنت : ما نمی دانیم که آیا همسر و پسرش از این آزادی نهایی از بردگی مادی استقبال کردند یا خیر، اما به نظر می رسد دخترش موافقت کرده است، زیرا او با کمک به او در ساخت و فروش اجناس خانگی بامبو به باطل کردن طلسم دفن شده او کمک کرد تا راه بیچاره خود را در سراسر جهان طی کند. سرانجام، پانگ آزاد از جایی به مکان دیگر سفر کرد، بدون اقامتگاه ثابت، زندگی میکرد.
باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت : البته احتمالاً در مقام غیر رهبانی – تا اینکه یک روز شیتئو تصمیم گرفت او را آزمایش دعای بازگشت معشوق با فلفل سیاه کند. شیتئو شروع کرد: به من بگو، پس از آمدن به اینجا به این کوه چگونه چان را تمرین کردی؟ به شیوهای مشخص پاسخ داد و گفت: “در واقع هیچ حرفی نمیتواند درباره زندگی روزمره من فاش کند.” شیتو ادامه داد: “این فقط به این دلیل است که می دانم.
کلمات نمی توانند اکنون از شما بپرسم.” در این هنگام، تحت تأثیر این آیه قرار گرفت: فعالیت های روزانه من غیرعادی نیست، من دعا برای ازدواج پسران فقط به طور طبیعی با آنها هماهنگ هستم. هیچ چیز را درک نکردن، هیچ چیز را کنار گذاشتند، در هر مکانی هیچ مانعی وجود ندارد، هیچ درگیری وجود ندارد. قدرت فراطبیعی و فعالیت شگفتانگیز [من]: کشیدن آب و حمل هیزم. (۵) این اعلامیه که کشیدن آب و حمل هیزم اعمال معجزه آسایی هستند.
باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت : درک پانگ را از «روند ذهنی روزمره» نشان میدهد – آموزش بیآموزش، رویکرد. داستان میگوید که شیهتو به روشنگری عوام اعتراف کرد، و در ادامه جویا شد که آیا پانگ میخواهد لباس سفید فقیر خود را با لباس سیاه راهب عوض دعای باطل شدن طلسم صوتی کند. ظاهراً پانگ با صدایی ناگهانی به او پاسخ داد: “من کاری را که دوست دارم انجام خواهم داد.” ظاهراً پانگ به این نتیجه رسید که تمام تعالیم شیهتو را جذب کرده است.
پانگ برخاست و غیبت کرد و به سمت کیانگسی و استاد ماتسو رفت. با توجه به دو سالی که گفته می شود او زیر نظر استاد درس خوانده بود، ماجراجویی های پانگ با ماتسو به خوبی ثبت نشده است. با این حال، حساب ملاقات آنها تبدیل به یک استاندارد چان شده است. طبق این داستان، پانگ از ماتسو پرسید: “کسی که در بین همه چیز همنشینی ندارد.
باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت : چه نوع مردی است؟” ما-تسو پاسخ داد: “بعد از اینکه تمام آب رودخانه غربی را یک شکستن طلسم از راه دور بار قورت دادی، به تو خواهم گفت.” گفته میشود که وقتی پانگ این را شنید، ناگهان از ماهیت چان آگاه شد.۷ اگر این تبادل با کلمات بازی ظریف خود که بین رئالیسم و نمادگرایی در هم میپیچد، گیج کننده به نظر میرسد، چه در مورد تبادل ضبطشده دیگری بین این دو: روزی مرد عامی خطاب به ماتسو گفت: “مردی با طبیعت اصلی نامعلوم از شما می خواهد.
که به بالا نگاه کنید.” ماتسو مستقیم به پایین نگاه کرد. مرد عامی گفت: «شما به تنهایی به طرز شگفتانگیزی بر روی بند بیسیم [عود] مینوازید.ما-تسو مستقیماً به بالا نگاه کرد. سرانجام پانگ و دخترش، لینگ چائو، به شمال، نزدیک هسیانگ یانگ، شهر محل تولدش، که او در کودکی بسیار کوچک ترک کرده بود، بازگشتند. اما به جای نقل مکان به شهر، در غاری در حدود بیست مایلی جنوب زندگی می کردند.
باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت : و اغلب به این غار یک بازدید کننده برجسته سفر می کرد – بخشدار یو تی از استان هسیانگ، یک مقام مهم که از آیه پانگ و شهرت او برای تدریس چان مطلع شده بود. او که در اصل یک دیکتاتور شریر و متکبر بود که از آزار و شکنجه بودایی ها لذت می برد، توسط یک راهب چان به دین اسلام تبدیل شده بود و به یک حامی قوی ایمان تبدیل شده بود. در واقع، این یو تی است که باید از او به خاطر دانش خود در مورد Pang تشکر کنیم.
زیرا او بود که شعر و داستان های عامی را پس از مرگش جمع آوری کرد. پانگ به مدت دو سال در غار خود با لینگ چائو زندگی کرد و سپس ناگهان اعلام کرد که زمان مرگ فرا رسیده است. در یک حرکت نمایشی، او حالت مراقبه ای به خود گرفت و از لینگ-چائو خواست که به بیرون برود و به او بگوید چه زمانی خورشید به اوج ظهر رسید و در آن زمان از او عبور کرد.
باطل کردن طلسم از نظر اهل سنت : او بیرون رفت، اما به سرعت برگشت و اعلام کرد که از قبل ظهر است اما یک ماهگرفتگی وجود دارد. پانگ از جا پرید و بیرون دوید تا این رویداد را ببیند. اما در حالی که او رفته بود، لینگ چائو خودش را به جای او نشست، دستان او را روی هم گذاشت و خودش مرد. پانگ از اعلان انحراف خود برگشت، دید چه اتفاقی افتاده است و گفت: “راه او همیشه سریع بود. حالا او از من جلوتر رفته است.
به احترام او مرگ خود را برای یک هفته به تعویق انداخت. ۱۷ با شنیدن این قسمت، بخشدار یو تی به سرعت به صحنه رفت. عوام خطاب به او گفت: “من از تو می خواهم که هر آنچه را که واقعی می پندارند خالی نگه داری، و هرگز آنچه را که توخالی است واقعی تلقی نکن. خداحافظ. جهان فقط یک سایه است، یک پژواک.” سرش روی زانوی بخشدار قرار گرفت و درگذشت.
دیدگاهتان را بنویسید