
باطل کردن طلسم با سرکه و نمک , رسانه توسل ( جهت مشاوره نمک و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , باطل کردن طلسم با سرکه و نمک : اگر چائو چو پاسخ مثبت می داد، او به طور ضمنی دیدگاهی دوگانه از جهان را القا می کرد، که در آن سگ و انسان اجازه دارند به عنوان اشیاء جداگانه مورد بحث قرار گیرند. اما اگر پاسخ منفی میدادیم، خیانت شدیدتر به آموزه ذن درباره یگانگی است که در همه چیز نفوذ کرده است. درخواست پاسخ داده شد، اما توضیحی در این مورد نبود.
توسل : بنابراین استاد با بی کلامی پاسخ داد – صدایی که در تمرین ذن بعدی به عنوان نمادی از وحدت همه چیز پذیرفته شد. این خرد، چائو چو را در زمان حیات خود چنان افسانهای ساخت که راهبان بسیاری از جنوب به شمال آمدند تا او را آزمایش کنند، اما او همیشه از آنها فریب میخورد، حتی زمانی که از صد سال گذشته بود. شاید بهتر باشد داستان او را با گلدستهای از معاوضههایی که با راهبان تازه وارد کرده بود کامل کنیم.
باطل کردن طلسم با سرکه و نمک
یک تازه وارد با عذرخواهی به استاد گفت: “من با دست خالی آمده ام اینجا!” “پس آن را زمین بگذار!” گفت استاد “چون چیزی با خودم نیاورده ام، چه می توانم دراز بکشم؟” بازدید کننده پرسید. “پس به حملش ادامه بده!” استاد گفت. ۲۴ روزی چائو چو در برف افتاد و فریاد زد: “به من کمک کن! کمکم کن بلند شوم!” راهبی آمد و کنارش دراز کشید.
باطل کردن طلسم با سرکه و نمک : چائو چو برخاست و رفت. ۲۵ راهبی پرسید: “وقتی گدا بیاید، به او چه بدهیم؟” استاد پاسخ داد: «او چیزی کم ندارد.»۲۶ وقتی راهبی از او پرسید: «اهمیت واقعی آمدن بودیدارما از غرب چیست؟» پاسخ او این بود: «درخت سرو در حیاط». هنگامی که راهب اعتراض کرد که چائو چو فقط به یک شیء صرف اشاره می کند، ابوت گفت: “نه، من شما را به یک شی ارجاع نمی دهم.
نمک
نمک : پاسخ نمونه کاملی از «بی فکری» است، یعنی شرایط ضد منطقی که در آن عقلانیت درگیر است. تلاش برای تحلیل آن به معنای از دست دادن کل موضوع است. یک کوآن حتی معروفتر، و یکی از آنها که به نقطه شروع سنتی برای مبتدیان تبدیل شده طلسم جاودانگی قدرتمند است، به شرح زیر است: راهبی از چائو چو پرسید: “آیا سگی طبیعت بودا دارد؟” چائو چو پاسخ داد: «مو.» (۲۳) در اینجا کلمه «مو» به معنای «هیچ» یا «un» یک راه حل ظریف از یک معضل گیج کننده ذن است.
باطل کردن طلسم با سرکه و نمک : سپس راهب دوباره سؤال را تکرار کرد. “درخت سرو در حیاط!” یک بار دیگر ابوت گفت. یک راهب از او التماس کرد که حیاتی ترین اصل چان را به او بگوید. استاد خود را با گفتن این جمله توجیه کرد: “الان باید بروم تا آب درست کنم. دعا برای لکنت زبان کودک حتی به این کار بی اهمیت فکر کن که باید شخصاً انجام دهم.” ۲۸ چائو چو از نژاد بی نظیری از استادان “عصر طلایی” بود که Ch’ را خلق کرد.
بهترین لحظه حتی چائو چو هم این را میدانست، زیرا از او نقل میشود که میدانست چان قبلاً از پویاترین دعا برای ازدواج با معشوق از راه دور دوران خود گذشته است. او گفت: «۹۰ سال پیش، بیش از هشتاد استاد روشنفکر را در دودمان ماتسو دیدم که همگی از روحهای خلاق بودند. در سالهای اخیر، تعقیب چان بیش از پیش بیاهمیت و منشعب شده است. روند انحطاط هر چه از روح اصلی انسانهای دارای خرد برتر دورتر شود.
باطل کردن طلسم با سرکه و نمک : نسل به نسل ادامه خواهد داشت.» ۲۹ چائو چو در یکصد و بیستمین شکستن طلسم ازدواج نکردن سال زندگی خود درگذشت، مطمئناً یکی از ارجمندترین استادان چان. . خوشبختانه ارزیابی بدبینانه او از آینده چان تنها تا حدی درست بود. اگرچه او خود وارث برجسته ای نداشت، اما استادان چان جنوبی دیگری بودند که نسب ماتسو را به مدرسه رینزای گسترش دادند.
از جمله یک فرد غیر روحانی به نام پانگ و استاد هوانگ پو. فصل نهم پاانگ و هان شان: لایمن و شاعر هان شان هر یک از شاگردان شناخته شده ماتسو جنبه خاصی از چان را به نمایش گذاشتند: در حالی که پو چانگ هوآی های سازمانی و تحلیلی چان را ارتقا داد. از دعانویس آذربایجان شرقی طرف دیگر، نان چوان رویکرد غیرمنطقی و تکان دهنده روانشناختی را به آموزش تجسم می بخشد.
باطل کردن طلسم با سرکه و نمک : اما چان خارج از صومعه ها چطور؟ آیا نفوذ ماتسو به جامعه غیر روحانی هم کشیده شد؟ اگرچه اطلاعات کمی برای کمک به پاسخ به این سؤالات حفظ شده است، اما ما داستان دو شاعر چان را داریم که خارج از سیستم رهبانی فعالیت می کردند آنها بخشی از جنبشی به نام بودند، مؤمنان غیر روحانی که به بودیسم گرایش داشتند، اما شیوه های رسمی را رد کردند، ترجیح دادند خارج از تشکیلات باقی بمانند و خودشان به دنبال روشنگری باشند. و هان شان گاهی آموزه های استاد را در بیت خود تکرار می کرد.
مردی که در تاریخ با نام شناخته میشود، در اواسط قرن هشتم به دنیا آمد. او در شهر هنگ یانگ، جایی که پدر کنفوسیوسیستاش به عنوان یک مقام میانی خدمت میکرد، به بلوغ رسید. اگرچه او در تمام کلاسیک ها تحصیل کرده بود، او در اوایل یک بودایی تمرین کرد و هرگز در ارادت خود کوتاهی نکرد.
باطل کردن طلسم با سرکه و نمک : مدتی پس از ازدواج، او چنان شیفته ایدهآل کلاسیک چینی یک آرامگاه معنوی-شعری شد که در واقع یک کلبه کاهگلی در مجاورت خانهاش ساخته بود. در اینجا او زمانی را با همسرش – و اکنون یک دختر و پسر – به مدیتیشن، سرودن شعر و پرداختن به تفکرات چینی گذراند. داستانی حکایت از آن دارد که او روزی در کلبه کاهگلی خود نشسته بود که از سختی های راهش عصبانی شد و گفت: “چقدر سخت است! چقدر سخت است! درس من مانند خشک کردن الیاف ده هزار مثقال کتان است.
با آویزان کردن آنها در آفتاب.” همسرش این طغیان را شنید و با او مخالفت کرد: “آسان، آسان، آسان. مثل این است که وقتی از رختخواب بیرون می آیی، پاهایت را به زمین لمس کنی. من این آموزش را درست در بالای گیاهان گلدار یافته ام.” دخترش، لینگ چائو، هر دو طغیان را شنید و حقیقت را با ادعای خود به آنها نشان داد: “مطالعه من نه سخت است و نه آسان. وقتی گرسنه هستم غذا می خورم.
باطل کردن طلسم با سرکه و نمک : وقتی خسته هستم استراحت می کنم.” ۳ سپس یک روز فکر کردم زمانی بین سالهای ۷۸۵ و ۷۹۰، پانگ تصمیم گرفت آخرین گام را برود و پیوند خود را با مادیگرایی که او را سنگین کرده بود، قطع کند. او پس از اهدای خانهاش به معبد، داراییهای باقیماندهاش را در یک قایق بار کرد- که در وسط رودخانه مانور داد و غرق شد.
دیدگاهتان را بنویسید