
طلسم دختر , رسانه توسل ( جهت مشاوره دختر و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , طلسم دختر : اوهام جدید در او پدید می آید و قدیم تقویت می شود. “و بنابراین او به طور سطحی فکر می کند: “آیا در زمان های گذشته بوده ام؟ یا من نبودم؟ در زمان های گذشته چه بوده ام؟ من در گذشته چگونه بودم؟ من چی شدم پس چی؟ آیا در زمان های آینده خوب خواهم شد؟
توسل : یا من نخواهم بود؟ در زمان های آینده چه خواهم بود؟ در زمان های آینده چگونه خواهم بود؟ آن وقت من چه خواهم شد؟» و حال نیز او را پر از تردید می کند.
طلسم دختر
پس من هستم؟ یا من نیستم؟ من چه هستم؟ و حال من چطور است؟ این موجود آنجا، از کجا آمده است؟ و کجا خواهد رفت؟ “و در چنین ملاحظات سطحی به این یا آن از شش دیدگاه می رسد: دیدگاه “من روح دارم” به اعتقاد راسخ او تبدیل می شود، یا دیدگاه “من روح ندارم” به اعتقاد راسخ او تبدیل می شود یا دیدگاه “من متحرک”. حس بی جانی به اعتقاد راسخ او تبدیل می شود.
طلسم دختر : اعتقاد راسخ او تبدیل می شود، یا دیدگاه “بی جان من بی جان را حس می کنم” به اعتقاد راسخ او تبدیل می شود، یا او به دیدگاه زیر می رسد: “همان خود من، من. بگو، دوباره خودش را پیدا می کند،[S. 16]اگر اینجا و آنجا از ثواب کارهای خوب و بد برخوردار باشد، و این نفس من پایدار، ماندگار، جاودانه، تغییر ناپذیر باشد، پس تا ابد همان خواهد بود.» به آن راهبان می گویند.
دختر
دختر : و چیست، ای راهبان، شایسته ای که قدرش را نمی داند؟ راهبان با قدردانی از آن، هذیان های تازه ای از آرزو می کنند[S. 15]نمی تواند پدید آید و قدیم از بین می رود، وهم جدید نمی تواند پدید آید و قدیم از بین می رود، هذیان جدید نمی تواند پدید آید و قدیم از بین می رود، این شایسته است که او قدرش را نمی داند.{۸}و چون چیزهای ناشایست را قدر بداند و چیزهای شایسته را دوست نداشته باشد.
طلسم دختر : کوچه مناظر، غار مناظر، دره. از نماها، خار نماها، نماها، نخ نماها. در ریسمان عقاید راهبان، پسر زمین بی تجربه از تولد و پیری و مردن رها نمی شوداندوه و ناله و درد و اندوه و ناامیدی از رنج رها نخواهد شد. «اما شاگرد مقدس باتجربه، راهبان، به باطل کردن طلسم با سرکه مقدسات توجه دارد، به عقاید مقدس آگاه است، به آموزه مقدس به خوبی دسترسی دارد، به آن بزرگوار توجه می کند، به عقاید آن بزرگوار آگاه است.
به آموزه آن بزرگوار به خوبی قابل دسترسی است. ، و آنچه را شایسته توجه است تشخیص می دهد و آنچه را که شایسته توجه نیست تشخیص می دهد. آشنا به چیزهای شایسته، آشنا به چیزهای ناشایست{۹}او نه به نالایق، بلکه به شایسته باطل شدن طلسم کار احترام می گذارد. اما ای راهبان، چه چیزی نالایق است که قدرش را نمی داند؟ با اعتراف، راهبان، اوهام آرزوی جدید پدید میآیند و قدیمها تقویت میشوند.
طلسم دختر : اوهام وجودی جدید پدید میآیند و قدیمها تقویت میشوند، اوهام جدید پدید میآیند و کهنهها تقویت میشوند، این ناشایست است که قدرش را نمیداند. و ای راهبان، چه چیزی شایسته است که او آن را گرامی می دارد؟ با قدردانی که راهبان، اوهام جدید باطل کردن طلسم جدایی پدید نمی آید و کهنه ها از بین می رود، اوهام وجودی جدید پدید نمی آید و کهنه ها نابود می شوند، اوهام جدید پدید نمی آید و کهنه ها نابود می شوند.
این شایسته است که او قدر بداند. و توسط[S. 17]قدر چیزهای ناشایست را نمی داند و قدر چیزهای شایسته را می داند، تصورات جدید به وجود نمی آید و قدیمی ها از بین می روند. او با دقت می اندیشد: «این رنج است. او به طور کامل تأمل می کند. او به طور کامل باطل کردن طلسم جن در نظر دارد › این پایان رنج است. او با دقت می اندیشد: «این راهی است که به توقف رنج منتهی می شود.
طلسم دختر : و با چنین تأملی کامل، سه گرفتاری او را از بین میبرد:اعتقاد به شخصیت، شک و تردید، چسبیدن به فضیلت. «به این می گویند راهبان، هذیان که باید آگاهانه بر آن غلبه کرد. «اما راهبان، این چه توهمی است که باید بر آن غلبه کرد؟ در آنجا، ای ابطال طلسم قفل راهبان، یک راهب احتیاط را به عنوان یک دفاع کامل و سلاح صورت حفظ می کند. زیرا اگر او، راهبان، اجازه میداد چهرهاش بیدفاع شود،
توهم آزاردهندهای بر او وارد میشد. اما چهره محافظت شده توهم آزاردهنده و دردناک را از او دور می کند. او احتیاط را به عنوان یک دفاع کامل و سلاح شنوایی حفظ می کند. زیرا اگر او، راهبان، اجازه میداد شنواییاش بیدفاع شود، توهم آزاردهندهای بر او وارد میشد. اما شنیدن خوب، توهم آزاردهنده و آزاردهنده را از او دور می کند. او احتیاط را به عنوان یک دفاع کامل و سلاح بویایی حفظ می کند.
طلسم دختر : زیرا اگر او، راهبان، اجازه می داد که بویش بی دفاع باشد، توهم آزاردهنده و آزاردهنده ای بر او وارد می شد. اما بوی محافظت شده آزاردهنده را حفظ می کند، جریحه دار کردن هذیان ها از او او احتیاط را به عنوان یک دفاع کامل و سلاح سلیقه حفظ می کند.[S. 18]زیرا اگر او، راهبان، اجازه میداد که ذائقهاش بیدفاع شود، توهم آزاردهندهای بر او وارد میشد. اما طعم و مزه خوب، توهم آزاردهنده و آزاردهنده را از او دور می کند.
او احتیاط را به عنوان یک دفاع کامل و سلاح لمسی حفظ می کند. زیرا اگر او، راهبان، اجازه میداد لمسش بیدفاع باشد، توهم آزاردهندهای بر او وارد میشد. اما لمس محافظت شده، توهم آزاردهنده و دردناک را از او دور می کند. او احتیاط را به عنوان یک دفاع کامل و سلاح یادآوری حفظ می کند. زیرا اگر او، راهبان، اجازه میداد که یادش بیدفاع بماند، توهمهای آزاردهنده و آزاردهنده بر او وارد میشد.
طلسم دختر : اما یادی که به خوبی حفظ شده، توهم آزاردهنده و دردناک را از او دور می کند. بنابراین، راهبان، اگر به خود اجازه می داد که بی دفاع بماند، یک توهم آزاردهنده و آزاردهنده بر او وارد می شد. اما به خوبی محافظت می شود، او توهم آزاردهنده و آزاردهنده را از خود دور نگه می دارد. «راهبان به این می گویند هذیان که باید بر آن غلبه کرد. «اما راهبان، این چه توهمی است.
دیدگاهتان را بنویسید