
طلسم خر , رسانه توسل ( جهت مشاوره خر و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , طلسم خر : به دور از علوفه بدبختی.» و آنها از همه علوفههای پراکنده دور دور ماندند، به دور از علوفه بدبختی که به اعماق خود رفتند. درون جنگل. و در آخرین ماه تابستان، هنگامی که علف و آب خشک شد، بسیار نازک شدند. بسیار لاغر شدند و قدرت خود را از دست دادند. خسته و کوفته به غذایی که مرد بازی پخش کرده بود نزدیک شدند. فریفته، خود را به لذتی کور تسلیم کردند.
توسل : فریب خورده، با ذوق کورکورانه، راحت شدند. راحت، خودشان را رها کردند. و زمانی که خودشان را رها کردند[S. 295]دستها پایین. و بنابراین، راهبان، گله دوم حیوانات وحشی نیز نتوانستند از حوزه نفوذ انسان وحشی فرار کنند. سپس ای راهبان، گله سوم حیوانات وحشی، فکر کردید: «اول و دومی نمی توانند از حوزه نفوذ انسان وحشی فرار کنند.{۱۵۳}چه می شد اگر الان نزدیک آن جایی بودیم که بازیچی غذا می پراکند.
طلسم خر
با ماندن در آنجا فریفته نخواهیم شد و کورکورانه از غذا لذت نخواهیم برد. نه فریفته و نه کورکورانه از غذا لذت نخواهیم برد. اگر راحت نباشیم خودمان را رها نمی کنیم. و تا زمانی که خودمان را رها نکنیم، در آن لانه مورد رحمت بازیباز قرار نخواهیم گرفت.» و در نزدیکی محلی که بازیدار علوفه میپاشید، ماندند. در آنجا ساکن شدند و غذای خود را نه فریفته و نه کورکورانه خوردند.
طلسم خر : اغوا نشدند و کورکورانه از غذا لذت نبردند، راحت نشدند. راحت نمی شدند، خودشان را رها نمی کردند. و از آنجایی که آنها خود را رها نمی کردند، آنها در آن محوطه به نفع بازیباز تحویل داده نشدند. سپس راهبان، حیوان وحشی و همراهانش به یکدیگر گفتند: “این سومین بسته شوخ طبع واقعاً باهوش است، این دسته سوم عجیب باید قدرت جادویی داشته باشد.
خر
خر : خود را به لذتی کور سپردهاند. فریب خورده، با ذوق کورکورانه، راحت شدند. راحت، خودشان باطل کردن طلسم جدایی و طلاق را رها کردند.{۱۵۲}و هنگامی که آنها خود را رها کردند، آنها را در آن قفس تحویل دادند تا از خوشحالی بازیباز. و بنابراین آن Firsts نتوانستند از قلمرو فرار کنند. اما ما میخواهیم از همه علوفههای پاشیده شده دوری کنیم، به اعماق جنگل عقب نشینی کنیم.
طلسم خر : زیرا غذاهایی را که در اینجا پراکنده شده است می خورد و هیچ یک از ما ابطال طلسم فلزی نمی توانیم کشف کنیم. از کجا آمده، یا کجا می رود! اکنون می خواهیم محل تغذیه را با پست های بزرگ از همه طرف محاصره کنیم تا شاید به این ترتیب بفهمیم بسته سوم کجاست، کجاست.[S. 296]خودش را پنهان میکند.» و اطراف محل تغذیه را از هر طرف با پستهای بزرگ احاطه کردند.
و وحش و همراهانش، راهبان، اکنون دیدند که گله سوم حیوانات کجا هستند، جایی که آنها پنهان شده باطل کردن طلسم کار بودند. و بنابراین، راهبان، گله سوم وحشی ها نتوانستند از حوزه وحشی فرار کنند. سپس راهبان، چهارمین گله وحشی فکر کردند: «اولها، دومیها و حتی آنهای سومی.{۱۵۴}نتوانست از حوزه نفوذ گیمر فرار کند. اگر به جایی می رفتیم که برای بازیباز و همراهانش غیرقابل دسترس بود.
طلسم خر : ممکن است از آنجا بیاییم و نه اغوا و نه کورکورانه از غذا لذت ببریم. نه فریفته و نه کورکورانه از غذا لذت نخواهیم برد. اگر راحت نباشیم خودمان را رها نمی کنیم. و اگر خودمان را رها نکنیم، در آن قفس گیر خواهیم کرد{۱۵۵}به خشنودی بازیگر باطل کردن طلسم با سرکه و نمک تسلیم نشود.» و به جایی رفتند که برای بازیگر و همراهانش غیرقابل دسترس بود. از آنجا آمدند و غذا نخوردند.
اغوا و کورکورانه. اغوا نشدند و کورکورانه از غذا لذت نبردند، راحت نشدند. راحت نمی شدند، خودشان را رها نمی کردند. و چون خود را رها نمیکردند، به لذت مرد بازی در آن قفس تحویل نمیگرفتند. سپس راهبان، حیوان وحشی و یارانش با خود گفتند: › این چهارمین بسته شوخ طبع واقعاً باهوش است، این چهارمین بسته عجیب باید قدرت جادویی داشته باشد.
طلسم خر : زیرا اینجاست.[S. 297]غذای پراکنده خورده و هیچ یک از ما نمی توانیم بفهمیم که از کجا طلسم خرید آمده یا به کجا می رود! ما میخواهیم این محل تغذیه را با ستونهای بزرگ از همه طرف محاصره کنیم، و خوشبختانه ببینیم که بسته چهارم کجاست، کجا پنهان شده است.» و آنها محل تغذیه را از هر طرف با ستونهای بزرگ دور تا دور میپوشانند.
اما وحش و همراهانش، راهبان، هیچ اثری از محلی که چهارمین گله جانوران در آن زندگی می کردند، جایی که در آن پنهان شده بودند، نیافتند. سپس راهبان، گیمر و همراهانش به یکدیگر گفتند: «اگر میخواستیم دسته چهارم را بترسانیم، این دسته که میترسید، دیگران را میترساند. این دیگران به نوبه خود دیگران را میترسانند.
طلسم خر : و بنابراین علوفه. که ما در اینجا پراکنده می شویم دوست داریم از همه چیزهایی که از وحشی ها اجتناب شود: اجازه دهید از بسته چهارم نگاه کنیم! و وحش و همراهانش، راهبان، به چهارمین گله حیوانات نگاه کردند. و بنابراین، راهبان، گله چهارم وحشی ها توانستند از حوزه نفوذ وحشی گری فرار کنند. «ای راهبانم، برای توضیح معنی، مثلی آوردهام.
اما حالا نکته اینجاست. آستر: که راهبان، نام پنج امیال است. آهو: که راهبان، نام طبیعت است، از شر.[۱۷] اصحاب بازیدار: که راهبان، نامی از اصحاب طبیعت است. گله وحشی: که ای راهبان، نام زاهدان و توبه کنندگان است. «در آنجا راهبان، اولین زاهدان و توبه کنندگان، فریب علوفه ای که طبیعت می پراکند،[S. 298] {156}از شهوت دنیا، تسلیم لذتی کور; فریب خورده، با ذوق کورکورانه، راحت شدند.
طلسم خر : راحت، خودشان را رها کردند. و هنگامی که خود را رها کردند، در آن قفس، در آن شهوت دنیا، در رحمت طبیعت بودند. و لذا راهبان، نخستین زاهدان و توبه کنندگان نتوانستند از عالم طبیعت بگریزند. این اولین زاهدان و توبه کنندگان به نظر من مانند اولین گله وحشی ها، راهبان هستند. سپس راهبان، زاهدان و توبهکاران دوم فکر کردند: «آن زاهدان و توبهکنندگان اول با علوفهای که طبیعت پخش میکند جذب شدند.
از لذت دنیا، خود را به لذتی کور سپردهاند. فریب خورده، با ذوق کورکورانه، راحت شدند. راحت، خودشان را رها کردند. و هنگامی که خود را رها کردند، در آن قفس، در آن شهوت دنیا، در رحمت طبیعت بودند. و لذا آن زاهدان و توبه کنندگان نخستین نتوانستند از عالم طبیعت بگریزند. اما ما میخواهیم از هر لذتی از غذا، از هر شهوت دنیا دوری کنیم، به اعماق جنگل عقب نشینی کنیم.
طلسم خر : به دور از غذای ناگوار.» و آنها از تمام لذت غذا، از تمام شهوت دنیا دوری کردند. ، به دور از غذای ناراضی آنها به اعماق جنگل عقب نشینی کردند.
دیدگاهتان را بنویسید