
خرید طلسم , رسانه توسل ( جهت مشاوره طلسم و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , خرید طلسم : خسته، آرامش ذهن خود را از دست دادند. آشفته، اکنون به آن علوفه ای که طبیعت پراکنده می کند، به آن لذت در جهان نزدیک شدند. فریفته، خود را به لذتی کور تسلیم کردند. فریب خورده، با ذوق کورکورانه، راحت شدند. راحت، خودشان را رها کردند. و هنگامی که خود را رها کردند، در آن قفس، در آن شهوت دنیا، در رحمت طبیعت بودند.
توسل : و لذا راهبان، زاهدان و توبه کنندگان دوم نیز نتوانستند از عالم طبیعت بگریزند.{۱۵۷}این زاهدان و توبه کنندگان دوم مانند گله دوم وحشی ها، راهبان، به نظر من می آیند. سپس راهبان و زاهدان و توبه کنندگان سوم چنین می اندیشیدند: اولی ها و دومی ها نتوانستند از دایره قدرت طبیعت بگریزند. چه می شد اگر اکنون به علوفه ای که طبیعت پراکنده می کند.
خرید طلسم
نزدیک به شهوات دنیوی بودیم؟ با ماندن در آنجا فریفته نخواهیم شد و کورکورانه از غذا لذت نخواهیم برد. نه فریفته و نه کورکورانه از غذا لذت نخواهیم برد. اگر راحت نباشیم خودمان را رها نمی کنیم. و اگر خودمان را رها نکنیم، در آن حصار، در آن شهوت دنیا، تسلیم لذت های طبیعت نخواهیم شد.» و نزدیک علوفه ای که طبیعت می پراکند، درنگ کردند.
خرید طلسم : نزدیک به شهوت دنیوی; در آنجا ساکن شدند و غذای خود را نه فریفته و نه کورکورانه خوردند. اغوا نشدند و کورکورانه از غذا لذت نبردند، راحت نشدند. راحت نمی شدند، خودشان را رها نمی کردند. و چون خودشان را رها نکردند، داخل شدند[S. 300]آن قفس، در آن شهوت دنیا، تسلیم لذت های طبیعت نشد. اما اکنون دیدگاه هایی مانند: ›جهان ابدی است← یا ›جهان موقتی است.
طلسم
طلسم : و آنها با گیاهان و قارچ ها زندگی می کردند، از برنج و ذرت وحشی، از دانهها و هستهها، از شیر گیاهی و رزین درختان، از علفها، از سرگین گاو، روی ریشهها و میوههای جنگل، با میوههای افتاده زندگی میکردند. و در آخرین ماه تابستان، هنگامی که علف و آب خشک شد، بسیار نازک شدند. فوق العاده لاغر شدن[S. 299]آنها قدرت خود را از دست دادند.
خرید طلسم : متفاوت، بدن متفاوت»، «کمال شده پس از مرگ وجود دارد» یا «کمال شده پس از مرگ وجود ندارد» یا «کمال شده وجود دارد و پس از مرگ وجود ندارد» یا «کمال شده نه وجود دارد و نه وجود دارد». بعد از طلسم ابطال جمیع الاسحار مرگ’.{۱۵۸}و لذا راهبان، زاهدان و توبه کنندگان سوم نتوانستند از عالم طبیعت بگریزند. مانند گله سوم وحشی ها، راهبان، این سومین زاهد و توبه بر من ظاهر می شوند.
آنگاه راهبان، زاهدان و توبهکنندگان چهارم فکر کردند: اولیها و دومیها و حتی سومیها طریقه ی باطل کردن طلسم نتوانستند از دایره قدرت طبیعت بگریزند. اگر به مکانی دور از دسترس طبیعت و همراهانش می رفتیم چه؟ از آنجا به علوفه ای که طبیعت پراکنده می کند، به شهوات دنیوی نزدیک شویم، نه اینکه فریفته باشیم و کورکورانه از تغذیه بهره نبریم. نه فریفته و نه کورکورانه از غذا لذت نخواهیم برد.
خرید طلسم : اگر راحت نباشیم خودمان را رها نمی کنیم. و اگر خودمان را رها نکنیم، در آن حصار، در آن لذت دنیا، تسلیم لذت های طبیعت نخواهیم شد.» و به جایی رفتند که برای طبیعت و همراهانش غیرقابل دسترس ماند. از آنجا به او نزدیک طلسم خرید شدند[S. 301]پوشش، {۱۵۹}که طبیعت برای لذت های دنیوی پراکنده می شود و آنها با وسوسه و کورکورانه غذا نمی خوردند; اغوا نشدند و کورکورانه از غذا لذت نبردند، راحت نشدند.
راحت نمی شدند، خودشان را رها نمی کردند. و چون خود را رها نمیکردند، در آن قفس، در آن شهوت دنیا، مشمول لذت طبیعت نبودند. و اینچنین راهبان چهارمین زاهد و توبه کننده از عالم طبیعت گریختند. مثل گله چهارم وحشی ها راهبان باطل شدن طلسم یهودی این چهارمین زاهد و توبه بر من ظاهر می شوند. »اما راهبان چگونه از دسترسی به طبیعت و همراهانش منع می شود؟ ای راهبان در آنجا ساکن است.
خرید طلسم : راهبی، دور از امیال، دور از چیزهای ناپسند، در آرامش متفکرانه و متبرک متولد شده در آرامش، در تقدیس رؤیای اول. چنین راهبان را راهب می گویند: طبیعت را کور کرده، چشمان او را بی اثری از بین برده، از شر ناپدید شده است. در ادامه باطل کردن طلسم با مدفوع سگ راهبان: راهب پس از تعمق و بزرگداشت، به سکون باطنی دریا، وحدت روح، آرامش سعادتمندانه فارغ از مراقبه و تفکر، زاییده اتحاد، تقدیس رؤیت دوم می رسد.
چنین راهبان را راهب می گویند: طبیعت را کور کرده، چشمان او را بی اثری از بین برده، از شر ناپدید شده است. «بهعلاوه، راهبان: راهب در آرامشی آرام، بیآرام، بصیر، آشکارا هوشیار درنگ میکند؛ او در بدن احساس خوشبختی میکند، که اولیای الهی درباره آن میگویند: «بصیر آرام با شادی زندگی میکند». بنابراین[S. 302]او تقدیس رؤیای سوم را به دست می آورد.
خرید طلسم : چنین راهبان را راهب می گویند، طبیعت را کور کرده، چشمان او را بی اثری از بین برده، از شر ناپدید شده است. راهب به بعد: پس از طرد شادی ها و غم ها، پس از نابودی شادی و ظلمت پیشین، راهب تقدیس بی درد، بی شادی، پاکی بی عیب، پاکی کامل، رؤیت چهارم را به دست می آورد. چنین راهبان را راهب می گویند: طبیعت را کور کرده، چشمان او را بی اثری از بین برده، از شر ناپدید شده است.
در ادامه راهبان: راهب پس از غلبه کامل بر ادراکات شکلی، نابودی ضد ادراکات، طرد ادراکات کثرت، به قلمرو فضای نامحدود در اندیشه «فضا بی حد و حصر است» دست می یابد. چنین راهبان را راهب می گویند: طبیعت را کور کرده، چشمان او را بی اثری از بین برده، از شر ناپدید شده است. راهب به بعد: پس از تسخیر کامل سپهر نامحدود فضا، در اندیشه «آگاهی نامحدود است.
خرید طلسم : به قلمرو آگاهی نامحدود دست می یابد.[۱۸] چنین راهبان را راهب می گویند: طبیعت را کور کرده، چشم او را بدون هیچ اثری از بین برده، از شر ناپدید شده است. «بهعلاوه راهبان: پس از غلبه کامل بر حوزه نامحدود آگاهی، راهب به فکر فرو میرود.{۱۶۰}›هیچ چیز آنجا نیست‹ قلمرو نیستی. چنین راهبان را راهب می گویند: طبیعت را کور کرده، چشمان او را بی اثری از بین برده، از شر ناپدید شده است.
به علاوه راهبان: پس از غلبه کامل بر حوزه نیستی، راهب به مرز ادراک ممکن می رسد. چنین راهبان را راهب می گویند: طبیعت را کور کرده، چشمان او را بی اثری از بین برده، از شر ناپدید شده است.
دیدگاهتان را بنویسید