
شکستن طلسم دعانویس , رسانه توسل ( جهت مشاوره دعانویس و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , شکستن طلسم دعانویس : جلسات و پاسخگویی همانطور که می دانیم، “برهمن نگریستن به دیوار” چین باستان ممکن است در کنار حس شوخ طبعی خود، لبخندی کینه توز داشته باشد. شاید بجا باشد که با ماندگارترین واژگان مرتبط با نام او پایان دهیم، تا با بیتی که استادان بعدی به عنوان خلاصه ای از تعالیم او به او نسبت دادند. اما او، ناشر لانکاواتارا سوترا، بدون شک آن را انکار می کرد.
توسل : انتقال ویژه در خارج از سوتراها؛ عدم تکیه بر کلمات و حروف؛ اشاره مستقیم به ذهن؛ دیدن در ذات خود. فصل دوم HUI-K’O: دومین پدرسالار ذن ابتدا به عنوان یک محقق چینی مشتاق و وقف مراقبه وارد تاریخ ذن می شود. هوی-کئو که مایل بود شاگرد راهب معروف هندی شود که اخیراً خود را در صومعه شائولین مستقر کرده بود، بیرون از دروازه مراسمی را برپا کرد.
شکستن طلسم دعانویس
سرانجام هوی-کو ناامید شد و برای نشان دادن صداقت خود به یک اقدام افراطی متوسل شد: بازوی خود را قطع کرد و آن را به ارباب تقدیم کرد. از آن زمان توسط یک مبتدی ذن بیش از حد مشتاق تکرار شده است). o یک شخصیت اسرارآمیز و افسانه ای نیست، بلکه با تاریخچه مفصلی که به طور دوره ای با وقایع شناخته شده در تاریخ چین ارتباط برقرار می کند، به یادگار مانده است.
شکستن طلسم دعانویس : زمان گذشت و برف ها شروع به باریدن کردند، اما هنوز بودیدارما او را نادیده گرفت و اعلام کرد: “آموزه بی نظیر بودیسم را تنها می توان پس از یک انضباط سخت طولانی درک کرد، با تحمل آنچه که سخت ترین تحمل آن است و با تمرین آنچه سخت ترین تمرین است. .مردانی که دارای فضیلت پایین تر هستند اجازه ندارند چیزی در مورد آن بفهمند..
دعانویس
دعانویس : که به اوج خود در تصویرهای روزهای آخر از او به عنوان یک غرغرو غرغره ختم میشود. تصویر او در طول قرنها متوالی انساندوستتر شد، شاید به عنوان راهی برای تأکید بر رویه بعدی ذن برای ایجاد یک رابطه غیرانسانی بین استاد ذن و شاگرد، همانطور که استاد فریاد میزند، یک راهب را کتک میزند، و نفس او را از طریق پرسش بیرحمانه نابود میکند.
شکستن طلسم دعانویس : او از خانواده چی بود و در اصل سنگ-کئو نام داشت و بعدها به هوی معروف شد. -k’o.موثق ترین گزارش او را از وولائو می گوید که پیش از او به عنوان یک روشنفکر محقق شناخته می شود.در واقع به نظر می رسد که شکستن طلسم برای خرید خانه او یک محقق چینی به بهترین معنی بوده است، با درک عمیقی از هر سه فلسفه اصلی. : آیین کنفوسیوس، تائوئیسم و بودیسم.
با این حال، در آخرین مرحله بود که او به آرامی جذب شد و سرانجام زندگی سکولار علمی خود را رها کرد و یک راهب بودایی شد. او در حدود چهل سالگی، در اوج زندگی بسیار طولانی، زمانی که برای اولین بار در صومعه شائولین با بودیدارما روبرو شد. همانطور شکستن طلسم شوهر که تواریخ متأخر ذن می گویند، آیا بازوی خود را بر اثر خودزنی از دست داده است.
شکستن طلسم دعانویس : یا آنطور که اولین تاریخ گزارش می دهد، در نبرد با راهزنان قطع شده است، ممکن است هرگز مشخص نشود. قبل از آن قابل قبول تر به نظر می رسد. او به مدت شش سال نزد بودیدارما مراقبه خواند و به تدریج از زندگی محقق عقب دعا برای شکستن طلسم ها نشینی کرد، زیرا از روشنفکری دور شد و به تجربه ناب روی آورد. وقتی بودیدارما در نهایت تصمیم به رفتن گرفت، همه شاگردانش را برای آزمایش معروف دستاوردهایشان که در فصل ۱۴ بیان شده است، فراخواند.
تدریس بی کلام استاد برتر بود و او بود که لانکاواتارا سوترا را دریافت کرد. بر اساس گزارشها، این رویداد با یک سخن کوتاه مهر و موم شد که اکنون به طور جهانی جعلی اعلام شده است، که در آن بودیدارما تقسیم بعدی چان به پنج مکتب را پیشبینی کرد: در ابتدا من به این شکستن طلسم کهنه سرزمین آمدم تا دارما را منتقل کنم و همه را از اشتباه نجات دهم یک گل. با پنج گلبرگ باز می شود.
شکستن طلسم دعانویس : میوه به خودی خود خواهد رسید. همانطور که داستان پیش میرود، هویکو مدتی طولانیتر در شائولین ماند و سپس به مخفی کاری رفت و از طریق کارهای پست و یادگیری زندگی دهقانان چینی به طور مستقیم از زندگی خود حمایت کرد. گفته شکستن طلسم گنج مار می شود، او می خواست ذهن خود را آرام کند، فروتنی لازم را در یک معلم بزرگ به دست آورد، نه اینکه تصادفاً لانکاواتارا سوترا را جذب کند.
وقتی از او میپرسیدند که چرا او که یک معلم روشنفکر است، زندگی در میان کارگران فقیر را انتخاب کرده است، با لحن تند پاسخ میدهد که این زندگی برای ذهنش بهترین است و در هر صورت کاری که انجام میدهد، کار خودش است. وجود سختی بود، اما او به درستی اعتقاد داشت. شاید در این دوره شکل گیری بود که قدرت درونی اولین استاد چینی چان شکل گرفت.
شکستن طلسم دعانویس : نگرانی اصلی هوی-کو در این دوره ناگزیر باید مطالعه لانکاواتارا سوترا باشد که بودیدارما به او سپرده بود. لانکاواتارا توسط یک استاد ذن نوشته نشده است، و نه از سنت ذن بیرون آمده است، اما این کتاب مقدس اولیه دویست سال اول چان بود. همانطور که D. T. سوزوکی اشاره کرده است، تا زمانی که بودیدارما به چین آمد، حداقل سه ترجمه چینی از این سوترای سانسکریت وجود داشت.
با این حال، حداقل در سوابق ذن، معمولاً به دلیل ایجاد جنبشی که بعداً به عنوان مکتب لانکاواتارا شناخته شد، به او اعتبار داده می شود. . همانطور که سوترا توسط یک محقق چینی غیر چان در سال ۶۴۵ توصیف شد، “تمام تاکید آموزش آن بر پرجنا (بالاترین دانش شهودی) است که فراتر از بیان ادبی است. بودیدارما، استاد ذن، این آموزه را تبلیغ کرد.
شکستن طلسم دعانویس : هم در جنوب و هم در شمال که اصل آن آموزش دستیابی به دست نیافتنی است که با فراموشی کلمه و اندیشه، بینش درستی از خود حقیقت داشته باشد، بعدها در وسط کشور رشد کرد و شکوفا شد. هوی کو اولین کسی بود که به درک اساسی آن دست یافت. کسانی که به تعلیم ادبی بودیسم در وی معتاد بودند از ارتباط با این بینندگان معنوی مخالف بودند.
در یک قله کوه در سریلانکا. اگرچه این اثر بهطور بدنام به هم ریخته، مبهم و مبهم است، اما قرار بود سنگی باشد که هویکو روشنگری نافذ خود را بر آن تیز کند. مفهوم اصلی آن مفهوم ذهن است که توسط D.T. سوزوکی به عنوان “ذهن مطلق، برای متمایز شدن از ذهن تجربی که موضوع مطالعه روانشناختی است. زمانی که با یک حرف بزرگ شروع می شود، واقعیت نهایی است.
دیدگاهتان را بنویسید