
دعانویس قافله باشی , رسانه توسل ( جهت مشاوره باشی و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , دعانویس قافله باشی : وقتی سه راهب با هم متحد می شوند، جنین تشکیل می شود. از آنجایی که پدر و مادر با هم متحد هستند. امامادر وقت خود را ندارد، اما نهال آماده نیست و بنابراین جنینی تشکیل نمی شود. آنجا پدر و مادر با هم متحد هستند،{۲۶۶}و مادر وقت خود را دارد، اما نهال آماده نیست و بنابراین جنینی تشکیل نمی شود. اما هنگامی که راهبان، پدر و مادر با هم متحد شوند و مادر وقت خود را داشته باشد و نهال آماده شود.
توسل : آنگاه میوه ای از طریق سه اتحادیه شکل می گیرد. چنین میوه ای، راهبان، مادر نه تا ده ماه در شکم خود نگه می دارد، با اضطراب زیاد، بار سنگین. چنین میوه ای، راهبان، مادر پس از گذشت نه تا ده ماه، در اندوه فراوان، بار سنگینی را به دوش می کشد. و هنگامی که این نسل به دنیا می آید، با خون خود آن را تغذیه می کند.
دعانویس قافله باشی
خون به دستور قدیس برای شیر مادر گفته می شود راهبان. اکنون این کودک راهبان به تدریج رشد می کند، کم کم بالغ می شود و تمام بازی ها و تمرین های رفقای خود مانند مخفی کاری را پرورش می دهد. کوهنوردی و پرش، تیرکمان، راندن ارابه، تیراندازی با کمان. اکنون این پسر، راهب، به تدریج تکامل یافته، به تدریج بالغ شده است، و در لذت بردن از پنج آرزو زندگی می کند و می بافد.
دعانویس قافله باشی : اشکال بصری، مطلوب، محبوب، لذت بخش، مطلوب، مطلوب، دوست داشتنی. صداهایی که با شنیدن به هوش میآیند، مورد علاقه، دوستداشتنی، لذتبخش، خوشایند، آرزومند، دلربا. از رایحههایی که از طریق بو به ذهن میآیند، رایحههای آرزومند، دوستداشتنی، لذت بخش، لذت بخش، دلپذیر، خواستنی، دوست داشتنی؛ صداهایی که با شنیدن به هوش میآیند.
باشی
باشی : تشخیص داده اید، درک کرده اید، می گویید؟” “چنین است پروردگارا!” خیلی خوب راهبان. راهبان من، شما با این تعلیم به وضوح قابل مشاهده هستید که برای کسانی که درک می کنند، بی زمان، محرک، دعوت کننده و بدیهی است. ›به روشنی قابل مشاهده است راهبان این تعلیم، بی زمان، محرک، دعوت کننده، بدیهی است برای هر بصیر‹: اگر این گفته شد، گفته شد.
دعانویس قافله باشی : مورد علاقه، دوستداشتنی، لذتبخش، خوشایند، آرزومند، دلربا. از رایحههایی که از طریق بو به ذهن میآیند، رایحههای آرزومند، دوستداشتنی، لذت بخش، لذت بخش، دلپذیر، خواستنی، دوست داشتنی؛ صداهایی که با شنیدن به هوش میآیند، مورد علاقه، دوستداشتنی، لذتبخش، خوشایند، آرزومند، دلربا. از رایحههایی که از طریق بو به ذهن میآیند.
رایحههای آرزومند، دوستداشتنی، لذت بخش،[S. 495]دلپذیر، آرزومند، دوست داشتنی؛ آب میوه های آگاه به طعم، مطلوب، دوست داشتنی، لذت بخش، دلپذیر، هوس انگیز، دلربا. لمس هایی که از طریق لمس به آگاهی می رسند، مورد آرزو، دوست داشتنی، لذت بخش، دلپذیر، مطابق با میل، جذاب. «اگر او اکنون فرمی را با صورتش ببیند، پس{۲۶۷}او به دنبال صورت های خوشایند است و از ناخوشایند بیزار است.
دعانویس قافله باشی : بدون بینش به جوهر جسمانی در ذهن محدودی درنگ می کند و مطابق حقیقت به آن ذهن رستگاری نمی اندیشد، رستگاری خرد، جایی که شر او، بد است. کیفیت ها کاملاً از بین می روند پس تسلیم رضایت و نارضایتی می شود و هر احساسی که احساس می کند، خوشحال یا غمگین یا نه شاد و نه غمگین، آن احساس را گرامی می دارد و گرامی می دارد و به آن می چسبد.
چون احساس را گرامی میدارد و به آن میچسبد، کفایت در او پدید میآید: این سیری از احساسات، که چسبیدن است. مشروط به این چسبیدن است شدن، مشروط بودن تولد، مشروط تولد پیری و مرگ، درد و زاری، رنج، مصیبت، ناامیدی، “اگر او اکنون صدایی را با گوش هایش بشنود، “اگر او اکنون بویی را با آن بو استشمام کند، “اگر او اکنون یک آب میوه را با مزه مزه دعانویس در بوشهر مزه مزه کند، “اگر او اکنون با لمس خود احساس می کند.
دعانویس قافله باشی : حال اگر چیزی را با ذکر بشناسد، به دنبال چیزهای پسندیده می رود و از آنها کراهت دارد[S. 496]او در ذهنی ناخوشایند و محدود بدون بینش به ماهیت جسمانی به سر می برد، و مطابق با حقیقت، به رستگاری آن ذهن دعانویس تضمینی در بوشهر فکر نمی کند، رستگاری خرد، جایی که ویژگی های بد و بد او کاملاً از بین می رود. پس تسلیم رضایت و نارضایتی می شود و هر احساسی که احساس می کند.
خوشحال یا غمگین یا نه شاد و نه غمگین، آن احساس را گرامی می دارد و گرامی می دارد و به آن می چسبد. چون احساس دعانویس خوب در تهران را گرامی میدارد و به آن میچسبد، کفایت در او پدید میآید: این سیری از احساسات، که چسبیدن است. شدن مشروط به این چسبیدن است، تولد مشروط به شدن است، پیری و مرگ، درد و زاری، رنج، مصیبت، ناامیدی مشروط به تولد است.
دعانویس قافله باشی : تمام این تکه رنج اینگونه به وجود می آید. «آنجا ظاهر می شود راهبان، کامل در جهان، مقدس، بیدار کامل، اثبات شده در دانش و تغییر، خوش آمد، دانای جهان، رهبر بی نظیر گله انسان ها، سرور خدایان. و مردان، بیداران، والا. او این دنیا را دعانویس خوب در اصفهان با خدایانش، ارواح خبیث و مقدسش، با انبوه کاهنان و توبهکنندگان، خدایان و انسانها، پس از درک و نفوذ خود، نشان میدهد.
او آموزهای را اعلام میکند که ابتدایش آرامشبخش است، وسطش آرامشبخش است، پایانش آرامشبخش است، به معنا و دعانویس عالی در تهران صیغه صادق است، زهد کاملاً خالص و روشن را ارائه میکند. «یک صاحب خانه این درس را می شنود، یا پسر[S. 497]صاحب خانه یا کسی که دوباره در ایالت دیگر متولد شده است. پس از شنیدن این آموزه، او به شخص کامل اعتماد می کند.
دعانویس قافله باشی : پر از این اطمینان، او چنین می اندیشد و می اندیشد: «زندان خانه نشینی است، گوشه ای کثیف. آسمان باز زیارت اگر کسی در خانه بماند و زهد کاملاً پاک و روشن شده را نقطه به نقطه انجام دهد آسان نیست. اگر من با موها و ریشهایم تراشیده و لباسهای رنگ پریده از خانه بیرون میرفتم و بیخانمان میشدم؟» پس بعداً او یک ملک کوچک یا یک ملک بزرگ را رها میکند.
حلقه کوچکی از اقوام یا حلقه بزرگی از اقوام را ترک میکند. خویشاوندان، و با مو و ریش تراشیده، در جامه های رنگ پریده، از خانه به بی خانمانی رفتند. او اکنون حاجی شده و وظایف راهب را بر عهده گرفته است. کشتن جاندارانی که رد کرده است، کشتن موجودات زنده از او دور است: بدون چوب، بدون شمشیر، حساس، پر از همدردی، عشق و شفقت را نسبت به همه موجودات زنده میدارد.
دیدگاهتان را بنویسید