
ابطال سحر و طلسم مرشوش , رسانه توسل ( جهت مشاوره مرشوش و ثبت سفارش به واتساپ مراجعه کنید ) , ابطال سحر و طلسم مرشوش : هرچند شخصیت های مافوق بشری و پسرانشان برهما خالق و ویو هستند.[۵۹۹] مخصوص این فرقه این آموزه است که نجات غیرممکن است مگر از طریق ویو، پسر ویشنو. ویو سه بار به عنوان هانومت، یاور راما، بهیما و خود مدوا تجسم یافته است.[۶۰۰] ارواح جدا، بی شمار و به عنوان تابع یک پادشاه با خدا مرتبط هستند.
توسل : آنها سه طبقه هستند: کسانی که در پیشگاه خداوند به سعادت ابدی مقدر شده اند: کسانی که برای همیشه در پیچ و خم هجرت می چرخند و کسانی که همیشه به سمت پایین گرایش دارند محکوم به رنج ابدی هستند. [۲۴۰] این آخرین آموزه، و همچنین آموزه نجات از طریق ویو، باد یا روح، بسیاری را به این گمان واداشت که مدوه تحت تأثیر افکار مسیحی بوده است.
ابطال سحر و طلسم مرشوش
اما به احتمال زیاد او چیزی را مدیون اسلام بوده است. چنین تأثیری بدون شک دور و غیرمستقیم خواهد بود، زیرا یک برهمن با پزشکان مسلمان ارتباط برقرار نمیکند، هرچند گفته میشود که مدوه میتوانست فارسی صحبت کند.[۶۰۱] اما برخی از عقاید مسلمانان مانند جدایی مطلق خداوند از دنیا و تقدیر ارواح به سعادت و بدبختی ابدی ممکن است وارد ذهن برهمن شده باشد.
ابطال سحر و طلسم مرشوش : با این حال، تقریباً تمام نظرات مدوا (به استثنای مجازات ابدی) مشابه هندی دارند. یوگا می آموزد که ارواح بیشماری متمایز از یکدیگر و از خدا وجود دارند و اگرچه نجات از طریق روح مسیحی به نظر می رسد، اما اوپانیشادها دائماً ویو (باد) و پرانا (نفس) را به عنوان اصل فراگیر جهان و خانه مردم جشن می گیرند. خود. “سوگند باد (ویو) به عنوان نخ، ای گوتاما، این جهان و جهان دیگر و همه مخلوقات به هم گره خورده اند.
مرشوش
مرشوش : آموزه آن نسبت به سایر ویشنوئی ها سخت تر و کمتر احساسی به نظر می رسد و بر اساس پانکابهدا یا پنج تمایز ابدی بین (الف) خدا و روح، (ب) خدا و ماده است. ، (ج) روح و ماده، (د) ارواح منفرد، (ه) اتمهای ماده منفرد. خدا عموماً ویشنو یا نارایانا نامیده میشود تا واسودوا. کریشنا مورد تحسین قرار میگیرد اما نه در جنبه شبانیاش. ویشنو و همسرش لاکشمی واقعی هستند.
ابطال سحر و طلسم مرشوش : بنابراین این تصور که باد واسطه جهانی است قدیمی است و به نظر نمی رسد که مدوه به آن توجه داشته باشد. Vâyu به عنوان یک نجات دهنده یا کفاره گناه مانند مسیح. مهدوها هنوز یک فرقه شکستن طلسم ریزش مو پرانرژی و مهم هستند. دفتر مرکزی آنها در اودیپی در کانارای جنوبی است و همچنین کنفرانس سالانه ای را در تیروپاتی برگزار می کنند که در آن امتحانات الهیات برگزار می شود و جوایزی اهدا می شود.
در اودیپی هشت ماته و یک معبد بسیار مقدس وجود دارد که توسط خود مادهوا به کریشنا تقدیم شده است. سرپرست هر ماط به نوبه خود در طول دو سال نظارت بر این معبد را بر عهده دارد و تغییر دفتر توسط یک جشنواره بزرگ دوسالانه در ژانویه جشن گرفته می شود. این شکستن طلسم سحر جادو عبادت بیشتر از معابد فرقه های دیگر است، به عنوان مثال، رقصان دختران مجاز نیستند.
ابطال سحر و طلسم مرشوش : اما اهمیت زیادی به عمل علامت گذاری بدن با نشان های ویشنو داده ابطال طلسم از راه دور می شود.این فرقه، مانند شری ویشناواها، [۲۴۱] به دو حزب تقسیم میشود، ویاساکوتاها که محافظهکار هستند و از متون مقدس سانسکریت استفاده میکنند[۶۰۳] و داساکوتاها که تمایلات مردمی بیشتری دارند و از کتابهای مقدس نوشته شده به زبان کانارسی استفاده میکنند.
نه شیری ویشناواها و نه مادهواها در شمال هند زیاد نیستند. با قرن پانزدهم هندوئیسم وارد مرحله جدیدی می شود. فرقه هایی طلسم جاودانگی مجرب به وجود می آیند که تأثیر اسلام را نشان می دهند، گاهی به حدی که به سختی می توان گفت که آنها را باید هندو یا مسلمان طبقه بندی کرد، و بسیاری از معلمان کاست را انکار می کنند. همچنین، در حالی که در قرون گذشته مرکز احساس دینی در جنوب قرار داشت، اکنون به شمال منتقل شده است.
ابطال سحر و طلسم مرشوش : هندوئیسم در آنجا مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، اما به طور جدی مورد تهدید قرار نگرفت: معلمان جنوب از طریق زیارت های خود، قداست و اقتدار کرسی های آموزشی شمال را تشخیص ندادند: آثاری مانند بر وجود ویشنوئیسم روش ابطال طلسم و جادو پرشور در آنجا گواهی می دهند. اما کشور توسط تهاجمات مسلمانان مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود و با فراز و نشیب سلسله های گذرا ناآرام شده بود.
جین ها در گجرات و راجپوتانا قدرتمند بودند. در بنگال، اسکیتیسم و بودیسم رو به مرگ احتمالاً شور و شوق جدیدی را ایجاد نمی کردند. اما در چند قرن جنبش های آغاز شده در جنوب بر گسترش و قدرت خود افزودند. هندوها و محمدیان شروع به شناخت بیشتر یکدیگر کردند و در قرن شانزدهم تحت حکومت بردبار اکبر و جانشینان او فرقه های جدیدی که در حال رشد بودند توانستند خود را تثبیت کنند.
ابطال سحر و طلسم مرشوش : پس از رامانوجا و مدهوا، نام بزرگ بعدی در تاریخ ویشنوئیسم و در واقع هندوئیسم، راماناند است. تاریخ او نامشخص است.[۶۰۴] او پس از رامانوجا بود که از فرقه آن جدا شد و کبیر شاگرد او [۲۴۳] ظاهراً شاگرد بلافصل او بود. برخی از سنت ها پرایاگا را به عنوان زادگاه او و برخی دیگر ملوکوت می دانند، اما شمال محل فعالیت او بود.
او به سفر حج طولانی رفت و در بازگشت متهم به نقض قوانین فرقه خود در مورد غذا خوردن و غیره شد و تکفیر شد، اما از گورو خود اجازه گرفت تا فرقه جدیدی تأسیس کند. سپس در بنارس ساکن شد و در آنجا به تدریس پرداخت. او هیچ رسالهای ننوشت، اما سرودهای مختلفی که به او نسبت داده میشود همچنان رواج دارد.[۶۰۵] اگرچه او با هیچ تعصب خاصی مرتبط نیست، با این حال آموزه های او از اهمیت زیادی برخوردار است.
ابطال سحر و طلسم مرشوش : زیرا نشان دهنده منشأ یک جنبش مذهبی مردمی است که مشخصه آن استفاده از زبان های بومی به جای سانسکریت، و با سستی در قواعد کاست است که به آمادگی برای رسیدن به اوج می رسد. همه پرستندگان خدای حقیقی را یکسان بپذیر.[۶۰۶] این خدا راما است نه کریشنا. من قبلاً اشاره کردم که پرستش راما به عنوان حق تعالی (برای متمایز شدن از احترام به او به عنوان یک قهرمان) زود نیست.
دیدگاهتان را بنویسید